به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۳۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

تمام دانه دانه زمین خوردن ها

از روزیست

که تسبیح ذکر تو پاره شود...


پ.ن:

مرا به یاد خودت دار؛ برای همیشه...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۵۵
امیر حسین

آتش سوزان است

اما نه به مقدار نبودن تو...


پ.ن:

دوزخ از دوری تو سوزان است...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۳۹
امیر حسین

نگاهم به در

از روزی که با رفتنت در به درم کرده ای...


پ.ن:

کی می شود که باز دلم با تو سر کند...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۲
امیر حسین

فکرش را که می کنم لرزه بر اندامم می افتد:

من نتوانم ذکری از تو بر زبانم آورم

و با حسرت به اطرافیان نگاه کنم که همگی ذکر گویند... " بـه عــزّت و شــرف لــا الــه الــا الـلّه . . . "


پ.ن:

و ما لی لا أبکی؟! و لا أدری الی ما یکون مصیری...

( و چرا گریه نکنم...؟! در حالی که از سرنوشت خود بی خبرم... )

مناجات ابوحمزه ثمالی - امام سجاد علیه السلام.

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۱
امیر حسین

من که می دانم آخر این بنده را تنها نمی گذاری

بیا و زودتر تمام کن این غم ها را...


پ.ن:

با تمام غم ها

عشقت آتش زندگانیست...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۱۷
امیر حسین

قلمی که از تو مانده را که به دست می گیرد دلش آرام می شود،

اینجا تمام یادگاری هایت آرامش بخش است...


پ.ن:

"الا بذکرالله تطمئن القلوب"*

*قرآن کریم

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۸
امیر حسین

تنها تو را ز دلم خواستم، نشد؛

آخر نشد که دلم با تو دم زند...


پ.ن:

تنها بمان؛

پیش چشم دلم بمان / تنها بمان...





۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۱
امیر حسین

یا سمیع! یا اسمع السامعین! ای خدای شنونده...!

بنده ای بیچاره در این گوشه ی دنیا کارش به آه و ناله کشیده است...


پ.ن:

خداحافظ ای خانه ی خوب او...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۷
امیر حسین

یا سمیع! یا اسمع السامعین! ای خدای شنونده...!

بنده ای بیچاره در این گوشه ی دنیا کارش به آه و ناله کشیده است...


پ.ن:

خداحافظ ای خانه ی خوب او...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۷
امیر حسین

من کجا و لیاقت لبیک

به دعای خدای هر دو جهان...


پ.ن:

ان شاءلله فردا صبح عازم سفر عمره مفرده هستم، لطفا حلالم کنید...

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۴۴
امیر حسین

«...و ما کانَ رَبُّکَ نَسیّا»*

وای بر چون منی

که تو چنینی اما

من بیچاره مدام فراموش می کنم...


*سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 64  «و پروردگار تو فراموش کار نیست»

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۰
امیر حسین

تو که زمین با این عظمت را چنین بهاری می کنی...

خواهش می کنم:

حوّل حالنا الی احسن الحال


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۷
امیر حسین

تعجب ندارد که هنوز باور نکرده ام سفر را

من کجا و خانه ات ؟!

راستی...

شاید بیچاره تر از من ندیده ای که چنین مسکین نوازی می کنی

خواستم بگویم

صد شکر، که فکر بیچاره ترین ها نیز هستی...


پ.ن:

چهار روز تا سفر مانده و چنین در حیرتم از تو...

پ.ن۲ :

حلال بفرمایید دوستان، ان شاءلله عازم مدینه منوره و مکه مکرمه هستم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۵۵
امیر حسین

"فَفِرّوا إلی الله..." *

پس کجایی / ای بهترین پناهگاه؟!


* سوره مبارکه ذاریات، آیه شریفه 50

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۲
امیر حسین

با تمام ادعای تبهرش در ریاضیات

هیچگاه نتوانست بفهمد

یک در کنار بی نهایت برابر است با بی نهایت...


پ.ن: ای کاش با تو خدایی شوم، خدا...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۸
امیر حسین

تو که باشی

". . . فَهو حَسبُه"(1) / فهو حسبی ...


(1) "وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ" ؛ سوره مبارکه طلاق، آیه شریفه 3

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۲
امیر حسین

نه صرفا مخاطب خاص؛

که خاص ترین مخاطب عالمی... تو که چنین مخاطب قرار دادنت دلم را آرام می گرداند...


پ.ن:

الا بذکر الله...


پ.ن2 :

می شود دل آرامم شوی؟!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۰۷
امیر حسین
از این قفس ها بیزارم
آزادی می خواهم
رهایی می خواهم،
می خواهم به آسمان پرواز کنم،
آنجا که تو قفس داری...
+بگذار اسیرت باشم...
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۴۸
امیر حسین
گمان نمی بردم/ نمی برم/ نخواهم برد
که تو رو برگردانی...
نمی بردم، نمی برم، نخواهم برد.
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۲۹
امیر حسین

گاه احساس می کنی دلت گرفته است؛ اما نمی دانی دلیلش چیست

با خودت فکر می کنی، چیزهایی به ذهنت می رسد، اما نه...

+ باز احساس می کنی دلت گرفته است؛ و باز هم نمی دانی دلیلش چیست...


پ.ن:

با خودم فکر می کنم، چیزهایی به ذهنم می رسد، اما می گویم تو مهربان تر از این حرف هایی...


پ.ن2:

می گویند دلی که می گیرد را باید پیش تو آورد؛

"این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟!"


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۴۳
امیر حسین

جا خوش کرده اند این درد ها

در قلب هایمان;

همانجا که به ما گفته اند باید فقط حریم تو باشد!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۵۹
امیر حسین

چشم بند که ببندم

راهت هر چه نورانی باشد

نخواهم دید...


پ.ن:

می خواهم چشمانم را "تو" باز کنی...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۲۵
امیر حسین

چشم بند که ببندم

راهت هر چه نورانی باشد

نخواهم دید...


پ.ن:

می خواهم چشمانم را "تو" باز کنی...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۲۵
امیر حسین

أنیس

یعنی همدم

من لا أنیس له

یعنی کسی که همدمی ندارد

یا أنیس من لا أنیس له... ما جز تو را نداریم، دل های بی کسمان را تنها مگذار...

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۷
امیر حسین

قال الصادق علیه السلام:

القلب حرم الله...


+ کـرم نـمـا و فــرود آ کـه خـانـه خـانـه ی تــوسـت . . .

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۵۸
امیر حسین

کودکیم شکایت دارد

از این روزها

طفلک، مدام ناله می زند

گریه می کند

دست و پایش را بر زمین می کوبد

و با آن نگاه معصومانه اش

دلم را آتش می زند...


خدیا

به داد این کودک برس

که هنوز کودک است و مراقبت تو را می خواهد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۵۴
امیر حسین

چشمانش را بست...

هرچند که می دانست تو می بینی،

اما همین که تو را ندید پایان کارش بود...


پ.ن:

بازی های کودکی به یادم آیند

چشمانم را در پشت درختی پنهان می کردم؛

گمان می کردم دیگر همبازی ها مرا نمی بیند...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۳
امیر حسین

کـویــر کـه بـبــارد دیـگــر کـویــر نـخــواهـد بــود . . .

مـی شـود اذن بــاریـدنـم دهــی ؟ !


پ.ن:

بگذار در هوای تو باران شوم، خدا...


+ دلــم "هـوای تــو" مـی خـواهـد . . .

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۲ ، ۰۲:۳۴
امیر حسین

با هر چیز خود را نمایش می دهی

و من

غرق در نمایشگاهت...


پ.ن:

در هر چیز و هر اتفاق نمایش می یابد

و ما غرق(غرق به معنای واقعی، همچون انسانی که همه اطرافش و حتی داخل وجودش را آب فرا می گیرد و غرق می شود!) در این نمایشگاه...

صد حیف که گاهی نمایش را نمی بینیم!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۲ ، ۰۱:۴۰
امیر حسین

به منِ غمزده رخصت دادی

که به اندوه دگر ذکر تو بر لب آرم...


+ من کجا و ذکر تو بر لب آوردن...

+ صد شکر که هستی

+ چه غم وقتی تو پایان تمام رنج و دردی...



پ.ن:

هر چه از نعمت هایت بگیری باز هم باید شکر گویم

که گرفتن نعمتت نیز خود نعمت است...

فقط ای کاش حکمت ها را نیز نشانم دهی

نه این که ندانم حتما حکمتیست

"ولکن لیطمئنّ قلبی..."


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۲ ، ۰۱:۱۱
امیر حسین