نامردی مدینه و کوفه و سامرا و... حرف است
آنها هم شهر های معمولی هستند!
اگر چنین بگوییم
تمام دنیا نامردند
چرا که هزار و اندی سال است فرزند زهرا تنهاست...
نامردی مدینه و کوفه و سامرا و... حرف است
آنها هم شهر های معمولی هستند!
اگر چنین بگوییم
تمام دنیا نامردند
چرا که هزار و اندی سال است فرزند زهرا تنهاست...
برای این که در این شب شهادتت
دستی به قلم رود
و از تو بنویسد
تو باید بطلبی
یا حسن بن علی العسکری
غیبت
غربت
این دو واژه از ابتدا همراه هم نبودند
ما آنها را همنشین کردیم...
حی علی الصلاة
یعنی
او که خدای ماست
ما را به نماز می خواند
زشت نیست اجابت نکنیم؟!
یابن الحسن
بانویی میان در و دیوار تو را صدا می زند
کجایی این منتقم پهلوی شکسته ی مادر...
حسین علیه السلام سرسپرده می خواهد
و ما
دل سپرده هم نیستیم
چه رسد به...
کوچه همان کوچه است
آنجا با ضربه ها به پهلوی مادر زدند
اینجا با نگاه ها به پهلوی فرزندش...
خواسته یا ناخواسته
کاری بود که کردیم...
جای این که مساجد را پر کنیم
سنگر را خالی کردیم و آن فرهنگسرا ها را پر کردیم...
یک چشم بند
از جنس دنیایی آن
کافیست
تا
از خدا غافل شویم
( پی نوشت: مراقب باشیم شیطان چشمانمان را نبندد... )
نمی دانم چه بگویم
هر بار
قطرات گریه را روی چشمانت جاری کردم
و هر بار
عرق شرم جاری شده ام را پاک کردی...
دشمنانت به کنار
همین محبان هم
کارهایشان
برای خم کردن قامت تو کافیست
یابن الزهرا
هزار و اندی سال
منتظر فرجش است
و هزار و اندی سال است که هنوز عید ها را جشن می گیریم
جالب تر اینجاست
که به او تبریک می گوییم
آخر چه چیز را تبریک می گوییم؟
محبان بی وفایش را؟!
عبد باشیم یا نباشیم
او ربوبیت می کند
اما این رسم بندگی نیست...
می گویند ماه صفر، ماه درد است
اما من می گویم
تا وقتی که نیاید
تمام ماه های سال، ماه دردند...
مجنون که شویم
لیلایمان هم پیدایش می شود
مجنون که شویم
لیلایمان هم ظهور می کند!
درخت ماند
و
خواب زمستانی
و فکر انتظار پرنده ای که کوچ کرده بود
انگار نمی دانست اگر سبز شود پرنده برمیگردد...
دور معشوقت بگردی
و بعد آن
به دور از هر دغدغه
روی گنبد
کنارش
بنشینی...
کبوتر بودن هم عـــالمی دارد
یادتان هست مولا؟
بارها
وقت خداحافظی
کنار ضریحتان
قول هایی رد و بدل شد...
قرار شد شما باز دعوت کنید
و من...
بارها شما به قول نداده تان عمل کردید
و من...
( این اولین دو بیتی من هستش که منتشر می کنم، البته یادم نیست اولین دوبیتی سروده شده هم هست یا نه! )
اینجا دو دست و قلم ها از آن اوست
از داغ واقعه خوانم برای دوست:
زندان شده ست زندگیم در فراق تو
دیدار روی یوسف کنعانم آرزوست