شب های بارانی
روزهای پاک
آسمان آبی، بدون دود
رنگین کمان جاری
رودهای پر ماهی، پر ز آب...
آه، چه دلتنگ شده ام...
***
آدرس می خواهم،
به من بگویید، حرّاجی کجاست؟!
من دلم روشن است، نگویید که دیگر خبری نیست
شاید همین اطراف جایی است که باز هم آسمان را به حرّاج گذارند
شاید دوباره ببینیم بارانی شدن را، هوای پاک، آسمانی شدن را، رودهای زلال، رنگین کمانی شدن را
آه، چه دلتنگ رمضان شده ام...
چشمانتان از جنس خورشید است و من،
سرشار از ترس شب و
حیران چشمان شما...
هر بار - از تو - بی قرار نوشتم
این بار...
ای باوفا
بی قراریم کجاست؟!
بی تو
دلی که نفس های آخرش... ؛
بی تو به سر رسد این عمر دل خوشی...
***
امشب
به رسم عیادت... ؛
یک امشبی دوباره پایبندِ رسوم باش...
***
ای مبدأ شفا
دلم
بی قرار توست...
ای باوفا طبیب
دلم... ؛
(درد دوری است)
***
***
+دریافت کنید " به من رحم کن... بی قرارم... بیا... ؛؛ کجا بغضمو جا بذارم؟ بیا... " (شاعر؟؟)
پریشانی ها راه قلم را بسته اند
تمام تشریفات را کنار می گذارم
و تمام کلماتم را جمع می کنم در یک کلام...
دل تنگتانم،
مولای مهربان...
+ باز هم دل من بی تاب است، باز دل تنگ است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السللم، السلام علیک یا امام الرئوف
راستی
من از دل آسمانِ با تو خواستم،
ببین چگونه در زمین بی تو مانده ام...
پ.ن: زخم دل به استخوان رسید...
چه عجیب است
حال دلم؛ حالا!
با خاطرات کربلایتان...
پ.ن:
با یاد شما
یاد آن گذشته ها
حال بهتری دارم
"حال" بهتری دارم...
صد شکر
دوباره آفتاب می شود،
دوباره ماهتاب می شود،
ستاره می شود؛
بمان، بمان...
زمین
به یُمن بودنت
دوباره آسِمان شود ...
پ.ن:
به یُمن بودنت
دوباره آسِمان نشین شویم...
باز
امروز
دوباره
به حجم آسمان هوای تو دارد دلم، هوای تو دارم؛
سری به این خرابه ها نمی زنی؟!
... سری به این خرابه ها بزن . . .
شهر؛
چه تنها،
بی تو...
پ.ن:
جمعه ای بی تو گذشت،
شهر ما مانده و یک هفته پر از تنهایی...
قلمی که از تو مانده را که به دست می گیرد دلش آرام می شود،
اینجا تمام یادگاری هایت آرامش بخش است...
پ.ن:
"الا بذکرالله تطمئن القلوب"*
*قرآن کریم
چشمانم را باز کن
بگذار با نگاهت از این آسمان بی ستاره خلاصی یابم...
گاه احساس می کنی دلت گرفته است؛ اما نمی دانی دلیلش چیست
با خودت فکر می کنی، چیزهایی به ذهنت می رسد، اما نه...
+ باز احساس می کنی دلت گرفته است؛ و باز هم نمی دانی دلیلش چیست...
پ.ن:
با خودم فکر می کنم، چیزهایی به ذهنم می رسد، اما می گویم تو مهربان تر از این حرف هایی...
پ.ن2:
می گویند دلی که می گیرد را باید پیش تو آورد؛
"این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟!"هوا سرد است؛
اتفاقی که یک عمر در نبودنت تکرار می شود...
پ.ن:
دلم گرما می خواهد
گرمایی از جنس دیدارت...
کربلایت از ما زمینیان چنین دل می برد
با آسمانیان چه خواهد کرد... ؟!
پ.ن:
کربلای تو از اصل آسمانیست...
آمـاده ی سـفـر بـودنـد
بـرای هـمـسـفـرانـش مـی خـوانـد . . ." هــرکـه دارد هــوس کــربـبــلا بـســم الـلــه " ...
... جـز تــو هـیـچ کـس بـغـضـم را نـفهـمـیـد !
وقت خداحافظی دوستان
شاید بتوانم اشک هایم را پنهان کنم
اما تو که می دانی، این بغض گلو - که ذکر کربلا کربلایش امانم نمی دهد - دست از من برنمی دارد!
تو بگو چه کنم...؟!
بـعـضـی حـرف هـا گـفـتـنـی نـیـست ، نـوشتـنـی نـیـسـت . . .
بـغـض کـردنـیـست ، گـریـستـنـیـست ، زار زدن می خـواهـد !
+
فقط مـی تـوانی گــوشـه ای زانـو هـایـت را بـه بـغـل گـیـری
بـغضـت را بـشـکـنـی،
و هـمراه با اشـک هـایـت زیر لــب "کـربـلا کـربـلا" گـویــی . . .
دلمان برای نفس های کربلا تنگ است / و برای نظر به گنبدت ارباب؛
اینجا بغض ها راه نفس را می بندند / و اشک ها راه نظر را...
لـحــظـــه هـــا مـی گــذرنــد و دل مــن کــربــبـلای تـــ♥ــو طـلـبــــ مـی کـنــد اربــابــــ و آه...
آه از ایــن درد دلــم کـز حــرمت جــا مــانـدسـتــــ . . .
+دل مـن تــابــــ جــدایـی ز تـــ♥ــو اربــابــــ نــدارد هــرگــــز
وقـتــی نـبـــاشـــی در دلــــم
چـــه تـنــگــــ مـی شــود . . .
+ دلـــی هــوایـیِ تـــ♥ــوســـتــــ . . .
مــنِ بـی تـــو
مــنِ تـنـــهـا
مــنِ دلــگــیــر از ایـــن دوری دل هـــا
مــنِ غــمـگــیـن و پـــر از غـــم
کـــه بــه ســر یـــاد تـــو دارم ،
بــی تـــو تـنــهــا و پـــر از دردِ دل و غـــم ، و پـــر از یـــاد تـــو اربـــابــــ ؛
مهتــابــــ شــبـی . . .
بــــاز از آن کــوچـــه گــذشـتــم . . .
+ هـــوای تـــ♥ــو از ســـر نـمـــی رود جـــانــآ
[ بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم / شوق دیدار تو شد لبریز از آن جام وجودم / شدم آن عاشق دیوانه که بودم ؛ فریدون مشیری ]
هـــر بـــار کــه فـصـــل هـــا را تـقـسـیـــم کـردیــم
نــیـ ـمـــه ی دوم ســـال بــه مــن رســـیـد
+ بـــا یـکــــ پـایــیـــز بـیــشـتــر...
دلــم تــنــگـــــ اسـتـــــــ
دلــ ـ ــم تـ ـکــ ــرار بـــ ــی فــ ــرجــ ــام و ســخـتـــــ لـــحــ ـ ــظــه هـــا گـــشـتــه ســتــــ و تــکــــرارِ نـبـــود تو...
دلـــم تــنــــهـاســتـــــ / تــنـگــــ اســتـــــ . . .
می گفت کربلا ندیده ام
نیمه ی شعبان کربلای تو را دید
و برگشت
امروز شنیدم که می خواهد دوباره سوی تو آید
﹏﹏
一 دلــدارم!
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
+ دلـِـ ویــران شــده ام ... آهـ
کــبـوتـــران
هــمـــــه پـــر زنــنـــد در آســـمان تـــــــو
. . .
ســخــتـــــ اســـتـــــ کـــه مــن ایـنـــجـــــا
دور از هــمـه / دور از حــرم
بـــنـشـــیـنــم . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
چه تنگ می شود دلم
وقتی تو نباشی
اصلا
تنگ که هیچ
نیست می شود...
