24 ساعت

لحظه لحظه مراقب ماست

فقط منتظر است که ما لحظه ای غفلت کنیم

آن وقت است که زهر خود را می ریزد

شیطان ملعون!

تو مرا نخواهی کجا بروم؟

به عزت و جلالت قسم ای مولایم

اگر هزاران بار مرا برانی از درگاهت

هیچ وقت دست از التماس تو برنمی دارم

( برگرفته از بخشی از مناجات ابوحمزه ثمالی )

عشق می خواهم!

"عشق" که باشد دیگر همه چیز تمام است

عقل و احساس هر دو قد خم می کنند

و خودت را که می نگری سر تا پا در خدمت معشوقی

خدایا! می گذاری عاشقت شویم؟!

این فرصتت را غنیمت شمار

نگران خواب و استراحت بیش از حدت نباش
فعلا وقت کار است.
زیر خاک آنقدر بخوابی که تمام بدنت بپوسد!

و ثبت لی قدم صدق

دوست دارم قدمم ثابت شود در راه تو

کنار حسین(ع) و یارانش

اما خوب می دانم

بدون کمک تو نمی شود...

لحظه ای غفلت

زحمت ۶۰۰۰ ساله در لحظه ای هدر رفت
مراقب لحظه لحظه مان باشیم
مبادا غفلت کنیم

خدایا سلاحم را نگیر

وقتی راه گریه ام بسته می شود

احساس می کنم خلع سلاح شده ام!

"ارحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البکاء"

شکایت

خدایا به تو شکایت می کنم

از نفسی که

می خواهد من را از حسین علیه السلام دور کند

الهم أنی أشکوا الیک

من نفس یتحاول أن

یبعدنی عن الحسین علیه السلام

جهنم

چه جهنمی بزرگتر از این

که خدا از تو بپرسد " چرا؟! "

و تو جوابی نداشته باشی...

پیروزی از آن خداست...

چه جنگیست!
در یک جبهه عقل و خدا...
در جبهه ی دیگر نفس و شیطان!

گاهی اوقات نفس و شیطان عقل را فریب می دهند و ما شکست می خوریم؛
وگرنه همیشه: "نصر من الله و فتح قریب" است!