دل وسیع تو...

آسمان

با تمام وسعتش

مقابل وسعت دل تو کم می آورد

دلی که از وسعتش "دورترین ها از تو" هم در آن جا می شوند...

پی نوشت:

خودم به چشم دیدم

که من هم در دلت جایی دارم

با آنکه دورترینم از تو...

حالا که آمدم...

حالا که آمدم

مگر می شود دستم را نگیری؟!

پی نوشت:

عازم هستم...

...

خدایا!

. . .

همین!

بچه که زدن نداره!

خدایا با هم قد خودت دعوا کن!

بچه که زدن نداره...

و ما أنا یا رب... و ما خطری؟! ( مناجات ابوحمزه ثمالی )

مردی نبود...

خدایا

افتاده به پای تو ایم

"مردی نبود فتاده را پای زدن"...

حرم شما...

من بودم و

باران و

چشمانم و

حرمتان...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

او می سوزد و ما...

این روز ها

تو می سوزی

اما ما می سازیم...

پی نوشت:

ببخش بابت تمام لحظه هایی که یاد سوز دلت نبوده ایم...

بغض

یک بغض نفس گیر

از جنس نبودن تو

گیر کرده است

در گلویم...

برگ‌ریزان

تو که نیستی

پاییز هم

دل خوشی ندارد

از این برگ‌ریزان...

آرزو باید تو باشی

آرزو باید انتهای زیبایی باشد

آرزو باید

دورترین افق خوبی های دنیا باشد

باید تمام هستی باشد

آرزو باید "تو" باشی

فقط "تو"...

آرزویم با "تو" بودن است...

1)

آرزوهایم بسیار درازند

اما

همه در "تو" خلاصه می شوند

2)

در کوله بارم چیزی نیست

می شود کوله بارم را "تو" پر کنی

با برآورده کردن آرزوهایم...

...با رساندنم به "تو" ؟!

3)

به خودت نگاه کن، نه من!

من نیز به "تو" نگاه می کنم . . .

. . . به لطف و کرمت

پی نوشت:

لیلةالرغائب

اگر لایق دانستید

کلمه ای در حق این حقیر دعا کنید...

تو بهتر دانی

چه بگویم، که تو بهتر دانی

حال زار من را...

کوچه بارانی

دلم

چشمانی بارانی می خواهد

با ابرهایی از جنس تو...

هجر تو با دلم چه ها که نکرد...

بستان بـاعث غـم را            مـن ز هـجـر تــو شـکستـم

بـنــمـا بـال و پــرم را            که رسـد بر تـــو دو دستـم

عهد شکنی

عهد شکنی های ما

که کرم تو را از بین نمی برد

می برد؟!

دل کندن

تو که می دانی

چه سخت است "دل کندن"

مخواه که روزی دل هایمان از تو کنده شود...

امان...

امان از

طمع هایی که بر بخشنده بودن تو ورزیدیم

و خیانت کردیم . . .

قرار دل بی قرارم

دلم بی قرار است

کجایی

ای قرارگاه دل ها...؟!

پی نوشت:

خدایا... قرار دل های بی قرارمان را برسان . . .

راه خانه ی تو

نمی گویم راه نیست؛

هست...

اما

کاش پاهایم به راه می افتادند؛

راه خانه ی تو . . .

دل بیچاره

بیچاره این دل

که سکانش

به دست من افتاده است...

پی نوشت:

خدایا... دلم تو را می خواهد... کمک کن که به سمت تو آیم

فقط تو مرا درک می کنی...

فقط "تو" می توانی

درک کنی

حال روز مرا

در دوری تو...

غریب...

بیا و ما را از غربت نجات بده

هر چند که

می دانم

غریب تر از تو کسی نیست. . .

مولایم حق دارد

حق دارد

صبرش کم شود

کسی که چنین همسری از دست دهد...

( ...قَلَّ یا رسول الله عن ضفیّتک صبری... _  ...ای فرستاده خدا از برای دخترت صبرم کم گردیده... امیرالمومنین )

مگر می شود؟!

نرسیدن ها

همه حکایت دارند

که مشکلیست در این خواستن ها

مگر می شود کسی تو را بخواهد و نرسد؟!

مگذار دور شویم از تو...

برگ و بار این درخت همه از توست

  مبادا

           پاییزش را بخواهی

                                    خدای من...

بی نیاز از دنیا...

چیزی نمی خواهم

همین که "تو" پشت من باشی

از تمام دنیا بی نیازم می کند...

کاش تا ابد فقط تو را بخواهم

همیشه خواسته ای مرا

کاش

بعد این

برای همیشه

من / فقط تو را...

شیرینی های تلخ...

چرا باید

تلخی ها را

شیرین بچشیم؟؟

چه بر سرمان آمده است؟ . . .

تو کجایی آخر؟

دست بر نمی دارد

از سر من

خیال تو

کجایی آخر آقای مـــــــــن...

تو که خوب هستی...

من بنده ی خوبی نباشم

تو که خدای خوبی هستی...