حـتــی بــا زبـان شـاکــریــن نـیــز کـه حـمــدتـــ را بــگــویـم کــافــی نـیــسـتــــ
چــه رســد بــه ایــن زبــان کـــه . . .
. . . نـگــویـم بـهــتــر !
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین ( زیارت عاشورا )
( + )
حـتــی بــا زبـان شـاکــریــن نـیــز کـه حـمــدتـــ را بــگــویـم کــافــی نـیــسـتــــ
چــه رســد بــه ایــن زبــان کـــه . . .
. . . نـگــویـم بـهــتــر !
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین ( زیارت عاشورا )
( + )
هنوز دلشان پر است
که نبی دست آنها را بالا نبرد
هنوز بیعت می کنند اما...
هنوز دستی در دست پیمبر است
و ما مردم جای بیعت به کار خود مشغولیم
یـکـــ یـا حـســیـن(علیه السلام) گـویــم و بـاران رســد ز راه
مـن عـاشـق هــر قـطــره ز اشــکــِــ مـُحـرّمـم
گوش هایش نمی شنید
مقداری از زیر شال بیرونشان آورد
کاش این بار گوش ها صدای خدا را می شنیدند . . .
هـــر بـــار کــه فـصـــل هـــا را تـقـسـیـــم کـردیــم
نــیـ ـمـــه ی دوم ســـال بــه مــن رســـیـد
+ بـــا یـکــــ پـایــیـــز بـیــشـتــر...
مــن مـُـــرده امــ
هــمـــچــــون درخـتـــان پـــایــیــــزی
در نــبــود بـهـــار...
اهــل هــــر جـــا بــاشـــم
مــشــهـــدتــــ شـهــر مـــن اســتــــ ؛ شـــهـر دلــــم...
+ هـــوای تـــ♥ــو از ســـر نـمـــی رود جـــانــآ
مرده شور هم انگار خوابش برده بود
یادش رفت سینمای ایران را ببرد ... !
پروانه ی بیچاره چند لحظه زودتر از آن که باید، از پیله اش بیرون آمد
و تا آخر عمر جای پرواز کردن؛ راه رفت...
دل پروانه ام! مراقب باش از خدا نخواهی زودتر از وقتی که باید، از پیله بیرون آورد تو را ...
نمی دانم
عهدهایم پایه ندارند
یا من پای ماندن ندارم
که پای عهدهایم نمانده ام...
پیداست
که از همان قدیم
پر بوده از صفا...
از ازل تا به ابد پر از صفاست آنجا...
(تصویر در ادامه مطلب)
خـــورشـیــد
آفــتـابـــگـــردان اســــتـــــ
در مــقـــابــل تــــو . . .
پی نوشت:
خورشید تر از تو ندیدم به دنیا، بیا ...
زندگی ما حکم میوه فروشی دارد
که هندوانه هایش را به شرط چاقو می فروشد
اشتباه انتخاب کنی سرمایه ات از دست می رود . . .
چیزهایی دیدم
که حق می دهم به هر که با دیدن این صحنه ها و شنیدن این حرف ها صیحه ای کشد و از دنیا رود
چقدر فریاد "أین عمار" امروز تکرار می شود در گوش هایم...
چه می کشی آقا . . . !
ای عشق
کجاست
آن نور راه تو
این جاده ها همه امروز، شب شده ست...
تــجـــارتــــ یــکــــ مـــاهـه ام را مـی ربـــایـنــد
راهـــزنــانِ از بـنــد آزاد شـــده
اگــــر تــــ♥ـــو یـــاریــم نــکـنــی...
بـــعـضــی هــــامـان
نــبـایـــد بـگــویــیـم: خـــداحــافـظ مــــاه خـــدا
بــلـکـــه بـــایـد بـــگـویـیــم: خـــداحـافـظ خـــدا
آخــــر خـــدای بــعـضــیـمــان فــقـط در مــاه او خـــدای مـــاسـتــــ ...
پی نوشت:
کاش روز از نو و روزی از نو نشود...
(ادامه مطلب حاوی تصویر)
دانم
من لایق آن نیستم که یادم کنید در دعایتان
پس التماس می کنم
التماس دعا . . .
هنوز
می خواهند
به فرق سر علی علیه السلام شمشیر زنند . . .
پی نوشت:
نامش علی نیست، اما مظلومیتش ...
السلام علیک یا صاحب الزمان...
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام تسلیت باد.
در این شهر
سود با آنهاست
که کاغذی روی شیشه دلشان می زنند و می نویسند: " لطفا تقاضای نسیه نفرمایید "
گاه
نوشته ها نیز
دم از تو می زنند
اما پاهایشان به سمت دیگری می رود