از من؛ به مناسبت یک سال نوشتن( ثابت به مدت 4 روز )
این بار
می خواهم به زبانی دیگر نویسم . . .
سلام علیکم
می خواهم حرف بزنم نه این که نوشته ادبی بگذارم، اینجا می نویسم که فضای وبلاگ عوض نشود
عذرخواهم که طولانی می نویسم، اما برای آنهاست که بیشتر می خواهند بدانند چه شد "به طعم گندم"( که شاید به زودی نامش تغییر کند) به اینجا رسید...
گذشته ها
علاقه زیادی به نوشتن داشتم
اما مدام می گفتم که نمی توانم بنویسم
می گفتم خوش به حال آنها که قلم زیبایی دارند
مدام غبطه می خوردم
اگر هم دستی به قلم می بردم هر کار می کردم به آن چیزی که می خواستم نمی رسیدم
و از خدا و امام رضا علیه السلام می خواستم که یاری کنند تا در راهشان بنویسم
یادش به خیر
حدود یک سال پیش از این بود
3 مرداد 91
ماه رمضان
مشهد الرضا علیه السلام
اولین بار که تصمیم گرفتم بصورت جدی نوشتن را شروع کنم
با یکی از آشنایان - که به حال نوشته هایش غبطه می خوردم - صحبت کرده بودم، می گفت شروع من از حرم امام رضا علیه السلام بود.
و من دلم را به دریا زدم
از مولا خواستم که خودش کمک کند تا بنویسم
شوری تازه پیدا کرده بودم
یک وبلاگ جدید - "راوی" - ساختم و "اولین پست" خودم در آن را گذاشتم
دیگر گرم نوشتن شده بودم
سعی می کردم ک
گاه حس می کنم که مغرور می شوم از نوشته هایم
اما وقتی فکرش را می کنم می فهمم هر چه به آن مغرور می شوم از من نیست
نمی خواهد به حساب تواضع بگذارید این حرف ها را
واقعیت است
قبل آن روز اول که به یاری مولا و خدایش بصورت جدی شروع به نوشتن کردم مگر چه داشتم؟!
اصلا پلاک 14( وبلاگ قبل از راوی، گمانم اولین وبلاگی که مطلب گذاشتم ) هم می تواند گواهی دهد که من هیچ نداشتم...
او به من داد این قلم را، چیزی که خودش اراده کند می تواند بگیرد.
بعضی دوستان تعریف می گویند که "قلم زیبایی داری" اما من می گویم "خدای زیبایی دارم"، خدایی که از او خواستم قلمی زیبا به من بدهد و حالا به گفته ی دوستان...
بعد ها بود که با "بیان" آشنا شدم
و یکی از نویسندگان عزیز ( عین-لام ) قبول کردند که برایم دعوتنامه بفرستند
و "اولین پست" اینجا گذاشت شد.
و در این خانه ی جدید پیشرفت هایی - به لطف او - حاصل شد
آنقدر به من لطف شد که آرزو داشتم طبع شعری داشته باشم و از خدا، و از امام رضا علیه السلام، طبع شعری خواستم مطابق میلشان، و آنقدر لطف داشتند به من که هرچند به پای اساتید نمی رسد طبعم اما همین هم از نداشته هایم بود...
و حالا
این نوشته ها( که انتشار داده هاشان نزدیک به هزار نوشته اند) با دستان من نوشته می شوند
اما دستانی که از خود هیچ ندارند، مگر کاستی
اینجا و هر جای دیگر من و او نوشته هایم را تقسیم کرده ایم:
هر کجا در این نوشته ها که زیباییست، همه از اوست، که إن الله جمیل
و هر کجا که زشتیست همه از من است
و امیدوارم که خودش زشتی ها را همه به زیبایی خودش تبدیل کند...
_
خداوندا
تو را بابت هر چه دادی و هر چه خواستم اما ندادی شکر می گویم
که هر دو از روی لطف توست...
الحمدلله رب العالمین
_
التماس دعا
یا زهرا سلام الله علیها
مطالب وبتون عالی هستش
قدر خودتون رو بدونید
این رو بدونید
نوشتن حتی یک کلمه برای ائمه ع لیاقت می خواد
جز این بود حتی کلمه ای روی کاغذ نقش نمی بست ......
و یه چیز دیگه
نزدیک پنج ماه هست که تقریبا هر روز به وب شما سر می زنم
و به عبارتی سر می زنیم ( بچه های هیئت )
و از بیشتر مطالب شما در پیامک های هیئت خودمون استفاده می کنیم
در واقع منبع اصلی پیامک ها هستند
که با اقبال خیلی زیادی روبرو شده
ان شاء الله که راضی به این امر باشین .....
در پناه خدای مهدی عج باشید
یا علی