کجایی گل زهرا
دلم گشت هوایی گل زهرا
و دارم زدلم از تو سوالی گل زهرا
از این دل تو رضایی گل زهرا؟
و آیا بودش تا شنود از تو ندایی گل زهرا
و یا چون که شکستم دل تو، سخت از آن زار و جدایی گل زهرا؟!
کجایی گل زهرا
دلم گشت هوایی گل زهرا
و دارم زدلم از تو سوالی گل زهرا
از این دل تو رضایی گل زهرا؟
و آیا بودش تا شنود از تو ندایی گل زهرا
و یا چون که شکستم دل تو، سخت از آن زار و جدایی گل زهرا؟!
دو بیتی یی در مناجات با عزیزی که ندیدمش...
عزیزم چه عزیز است نگاهت ننمودم
نظر ها همه سوز است، نگاهت ننمودم
نگاهی که تو دیده ست، چه روزش گذرد شب
نگاهم شب و روز است، نگاهت ننمودم
( عزیزٌ علیَّ أن أری الخلق و لا تُری - سخت است بر من که خلق را ببینم و تو را نبینم )
نمی دانم سلام من سلام نیست
یا گوش هایم گوش نیستند
که جوابت را نمی شنوم...
السلام علیک یا اباصالح المهدی
دخیل می بندم به ضریحت
دلم را
آخر
می خواهم دلبسته ی تو باشم
یا علی بن موسی الرضا...
هزار سال تنهاییت پر نشد
انگار فقط تنهاترین کس است که تنهایت نگذاشته است
اما می دانم
هرچقدر هم تنهاییت زیاد باشد
به بینهایت نمی رسد
یابن الزهرا
صدایت را نمی شنوم
اما می دانم
جوابم را می دهی
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
برای این که در این شب شهادتت
دستی به قلم رود
و از تو بنویسد
تو باید بطلبی
یا حسن بن علی العسکری
یابن الحسن
بانویی میان در و دیوار تو را صدا می زند
کجایی این منتقم پهلوی شکسته ی مادر...
نمی دانم چه بگویم
هر بار
قطرات گریه را روی چشمانت جاری کردم
و هر بار
عرق شرم جاری شده ام را پاک کردی...
دشمنانت به کنار
همین محبان هم
کارهایشان
برای خم کردن قامت تو کافیست
یابن الزهرا
یادتان هست مولا؟
بارها
وقت خداحافظی
کنار ضریحتان
قول هایی رد و بدل شد...
قرار شد شما باز دعوت کنید
و من...
بارها شما به قول نداده تان عمل کردید
و من...
( این اولین دو بیتی من هستش که منتشر می کنم، البته یادم نیست اولین دوبیتی سروده شده هم هست یا نه! )
اینجا دو دست و قلم ها از آن اوست
از داغ واقعه خوانم برای دوست:
زندان شده ست زندگیم در فراق تو
دیدار روی یوسف کنعانم آرزوست
"آمدیم...نبودید...رفتیم"
یابـن الحسـن!
این سرگذشت حال مــاست
یک عــمر است وقتـی می بینیم شـمــا نیستید
جـای انتظــار...
مـی رویم!
باورم شود؟!
واقعا می خواهی دعوتم کنی ارباب؟؟
یعنی
من هم...؟؟
:((
بانو
نام تو که می آید
غیرتم جریحه دار می شود
"زینب سلام الله علیها"
یا بن الزهرا
خون دل از من برای تو شده است
و ناله ی فراق از تو برای من!
البته خودم می دانم که این ناله ها برای تو یک منتظر نمی شود
چرا که ناله می زنم، اما وقت عمل...
دلم را آتش زدی
دیگر بس نیست؟
نمی خواهی با یک نظر آن را خاموش کنی؟
چیز زیادی که نمی خواهم
فقط یک لحظه دیدن تو...
یابن الزهرا
آقا
راست است که می گویند ما که گناه می کنیم آبروی تو هم می رود؟
راست است که می گویند تو هم گریه می کنی؟
راست است که می گویند تو هم خجالت می کشی؟
آه :((
نمی دانم چه بخواهم از تو
بگویم نگاهم کن
از نگاهت شرمنده می شوم
بگویم نگاهم نکن
مگر من جز امام زمانم که را دارم؟
از من رو برنگردان مولا
اگر تو هم مثل من رو برگردانی
دیگر چه فرقی بین من و توست؟
آقا
از کجا معلوم جمعه ی بعد من باشم؟؟
بیا آقا جان، بیا :((
ارباب!
تقصیر من چیست که گرفتار این دل شده ام؟
مگر تو نبودی که از همان بچگی مرا راهی مجلس عزایت کردی؟
مگر تو نبودی که مرا آواره کویت کردی؟
حالا چه کنم؟! این دل کربلا می خواهد!
اصلا به من ربطی ندارد
تو می دانی و آن
خودت دیوانه اش کردی، حالا خودت هم جوابش را بده
امروز دیدم
سرت چقدر شلوغ بود
اما باز هم
دست من را گرفتی ارباب.
عمریست که دستم را می گیری و قدر نمی دانم ...
می گویند نگاه اول اگر غیر عمدی باشد اشکالی ندارد
اما
شاید لفظ نامحرم هم برایم صدق نمی کند
که یک نگاه غیرعمدی هم به شش گوشه ات نینداخته ام
( پی نوشت: می دانم تو رئوف تر از این حرف هایی... اما دل است دیگر، کربلا می خواهد. وقتی نصیبش نشود گله می کند! )
تو تیغ بیاور
و من گردناصلا این گردن اگر در اختیار تو نباشد چه سودی دارد ارباب؟!