به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۳۹ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

( این اولین دو بیتی من هستش که منتشر می کنم، البته یادم نیست اولین دوبیتی سروده شده هم هست یا نه! )


اینجا دو دست و قلم ها از آن اوست

از داغ واقعه خوانم برای دوست:


زندان شده ست زندگیم در فراق تو

دیدار روی یوسف کنعانم آرزوست

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۲۱:۵۱
امیر حسین

او

حتی صدایم هم نکرد

نشنیده دلم را ربود

ندیده مرا آواره کرد

بدون این که صدایش را بشنوم با او حرف زدم

با من حرف زد

درددل کردم

سنگ صبورم شد

و من همچنان منتظر لحظه ای دیدار او، یا شنیدن صدایش...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۵۸
امیر حسین

وقتی زمین خیلی تیره می شود

برف

این روزگار سیاه را

زیر خود می پوشاند

اما

کاش احتیاجی به برف نبود

کاش

زمین را

کثیف نمی کردیم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۱ ، ۱۹:۰۰
امیر حسین

حتی واژه ها هم

وقتی به تو نرسند

راهی بن بست می شوند

اصلا واژه یی که تو در آن نباشی واژه نیست!

واژه باید منتظر باشند

واژه باید بوی انتظار بدهد

واژه باید از تو بگوید

و الا

یاوه می شود!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۲
امیر حسین

باران رحمت تو

یک جرعه اش هم نجات بخش است

یک جرعه باران می خواهم!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۳۲
امیر حسین

کاش این یلدای آخر باشد

خدایا!

خسته شده ام از یلدا هایی که خورشیدشان پشت ابر است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۷:۲۴
امیر حسین
شب ها
یلدا هم که باشند
باز هم تو از پشت ابر به آنها می تابی!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۷:۲۰
امیر حسین
روز ها
یک به یک حاضری زدند
شنبه... حاضر
دیگر عادتم شده؛ شنبه های بی پناهی
یک شنبه... حاضر
یک شنبه ها هم همه تکراری
دوشنبه... حاضر
دوشنبه یعنی شروع بی قراری
سه شنبه... حاضر
بی قرار تر از بی قراری، اوج اوج تنهایی
چهارشنبه... حاضر
چهارشنبه انتهای بی نوایی
پنجشنبه... حاضر
پنجشنبه ها بوی یار می دهد، بوی رهایی، بوی تمام شدن این جدایی
جمعه...
جمعه...
جمعه...
جعمه ها شده انتظار
جمعه ها شده انتظار روی یار
انتظار روی یار منتظر
منتظر ولی... بدون یار
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۳۱
امیر حسین

شعر هایم را

یک به یک - برای تو - می نویسم

می گذارم کنار تاقچه

تا شب ها که به تاقچه اتاقم سر می زنی
بدانی که حتی اگر منتظرت نباشم
حتی اگر عاشقت نباشم
حتی اگر قدمی سمت تو برداشته نباشم
اقلا گه گداری به یاد توام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۲۸
امیر حسین