سختی ها
شاید برای این است
که صورت های سیاهمان
با سیلی سرخ شود
"آمدیم...نبودید...رفتیم"
یابـن الحسـن!
این سرگذشت حال مــاست
یک عــمر است وقتـی می بینیم شـمــا نیستید
جـای انتظــار...
مـی رویم!
تا مرحله ای کار را باید به عقل سپرد
اما پس از آن دیگر هیچ کاری از دست عقل برنمی آید
باید دست به دامن دل شد
نالیدن از دست شیطان چه سود دارد
وقتی که
ما خودمان بدون شیطان هم کار عصیان را پیش می بریم؟
( " من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هر چه کرد آن آشنا کرد " )
حق داری
حق داری سرزنش کنی بنده های بی وفایت را
با اینهمه بدی که ما کردیم
اینهمه سرکشی و طغ
آنقدر سرزنشمان کن تا راضی شوی
( لک العتبی حتی ترضی ، مناجات التائبین امام سجاد علیه السلام )
ماجرای پیرزنی را شنیده ای که برای خرید یوسف با دو کلاف نخ رفت، تا بگوید من هم هر چه داشتم برای خریدنش آوردم؟
عکس ماجرای ماست
حتی همان دو کلاف را نیز حاضر نیستیم ببریم!
فردا
می شود چهلمین روز
که آسمان در عزای مولایمان می گرید
من و تو چند روز گریستیم؟
( امام صادق علیه السلام: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على (ع) گریه کرد. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص552) )
برای زینب(س) گونه زیستن
باید
وقتی که
کوهی از مصیبت می بینی
فقط بگویی
مارأیت الا جمیلا
آلودگی هوای تهران از دود نیست
این شهر
یک عالم از دست داده
که اینقدر هوایش گرفته است
( شادی روح آیت الله مجتبی تهرانی صلوات )
می گویند نگاه اول اگر غیر عمدی باشد اشکالی ندارد
اما
شاید لفظ نامحرم هم برایم صدق نمی کند
که یک نگاه غیرعمدی هم به شش گوشه ات نینداخته ام
( پی نوشت: می دانم تو رئوف تر از این حرف هایی... اما دل است دیگر، کربلا می خواهد. وقتی نصیبش نشود گله می کند! )
نگران سیاهی های گذشته نباش
با مداد سفید که خط بکشی
سیاهی ها خودشان کم کم محو می شوند
نه بالی می خواهم
و نه پوتین
حتی اگر جنگی در کار نباشد
باز هم می توانم پرواز کنم!
( پی نوشت: کاش برسد به دست سید شهیدان اهل قلم... )
دانستن کافی نیست
باید بدانی
لمس کنی
بچشی
بشنوی
و ببینی
که خدا هست...
چه زندگی یی شده است!
هر روز صبح عهد می خوانیم
و هر روز عصر عهد می شکنیم...
در زندگیت
مراقب حیوانات درنده باش باش
چندیست که شهرنشین شده اند!
و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان
زیادیان و مروانیان هلهله کردند
کنار گودال
و کنار خیابان
الهم العنهم جمیعا
گفت زمستان که شود گل نرگس می روید
حالا عمریست که زمستان شده است
اما او نمی دانست
تا بهار نشود
گل نرگس نمی روید
پرسیدم شغلت چیست؟
جواب داد: کشاورزی
_اینجا که چیز دیگری نوشته است
_آن شغل موقتیم است... آنجا بذر می پاشم، تا وقت درو پشیمان نشوم!
( قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : الدنیا مزرعةالاخرة ، دنیا مزرعه ی آخرت است )
حالا که آسمان ابریست
حال عالم را می بینی؟
عالم هم بیشتر از ما منتظر آفتاب است!
خدا گفت به من سجده کنی
اما می دانم
من هم ممکن است مانند تو گمراه شوم...
وقتی سد ها را در زندگیت می بینی
جای انگشت کردن در سوراخ های آن
برای آنها سوراخ ایجاد کن
توکل
توبه
امید
تلاش
تغییر
و...
به هر تعداد که نیاز است
همین سوراخ ها سد را خراب می کنند!
وقتی زمین خیلی تیره می شود
برف
این روزگار سیاه را
زیر خود می پوشاند
اما
کاش احتیاجی به برف نبود
کاش
زمین را
کثیف نمی کردیم