به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۱۷۶ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

اینجا آمده ایم که تجارت کنیم
وگرنه ما مال اینجا نیستیم
باید برگردیم پیش همانی که از اوییم

( امام علی علیه السلام: دنیا برای اولیای خدا محل تجارت است )
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۴
امیر حسین
هر پود عالم را که نگاه می کنم
با یک نغمه تار می زند
می شنوی؟!
تمام دنیا دارند سمفونی وحدتش را اجرا می کنند
از "تمام دنیا" جا نمانی!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۳:۳۵
امیر حسین
خدایا یک سوال
در جهنمت می توان اشک ریخت؟
یا این که جرم است؟
یا هنوز اشک بیرون نیامده خشک می شود؟
می شود بگذاری اگر آنجا رفتم چشمانم ببارد؟!
.
آخر می دانی
اشک ریختن آرامم می کند.
شاید اینگونه راحت تر فراقت را تحمل کنم.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۳:۱۸
امیر حسین

برادرم
چشمانت کدام یک را بیشتر می پسندد؟
نگاه پاک به امام زمانت
یا نگاه ناپاک به زنان؟


( ر.ک میقات )

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۳:۱۱
امیر حسین
کاش امیری، حسین بود
کاش می توانستم با افتخار این عبارت را بگویم
نه این که وقتی می گویم یادم به نافرمانی ها بیافتد...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۳:۰۳
امیر حسین

این صفحه را برای من و تو خالی گذاشته اند

تازه این برای این طرف خط است

خدا می داند آن طرف خط چه آش هایی برایمان می پزند


حاسبوا قبل ان تحاسبوا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۲:۱۷
امیر حسین

چشم هایش همه را می دید

به جز خدا

انگار همه محرم شده بودند

به جز خدا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۲۲:۱۵
امیر حسین

چشم هایی که دنبال همسرش بودند را می دید

و باز سکوت می کرد

انگار چیزی به نام "غیرت" برایش تعریف نشده بود

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۲۲:۰۹
امیر حسین
کاش می شد یک حصار دور دل کشید
و کلیدش را فقط به اهلش داد
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۲۲:۰۸
امیر حسین
چه درد بزرگیست
بی دردی
خدا نیاورد...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۲۱:۵۸
امیر حسین
رفتارش با دیگران را که نگاه می کنی
حس می کنی فراموش کرده است
که یک روز خواهد رفت...


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۵:۳۹
امیر حسین
یک روز خوب همه چیز تمام می شود
انتظار ها، بی کسی ها، تنهایی ها

بالاخره یک روز خوب،

می افتد

آن اتفاق خوب


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۳:۳۶
امیر حسین
لباسی که می پوشی را خوب نگاه کن
برازنده ی یک مرد یا زن مسلمان است؟
یا جای رضای خدا، برای رضای مردم می پوشی؟!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۳:۱۲
امیر حسین

خدایا

بهشت نمی خواهیم

این را هر جایی که می خواهی بنویس

فقط تو را می خواهیم!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۲۱:۵۳
امیر حسین
قدر مادرت را بدان
که تو را قبل از آشنایی با الف الفبا
با الف قامت علمدار آشنا کرد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۲۱:۴۹
امیر حسین
به مشکی پوشیدن من چه کار دارید؟
بروید به عالم گیر دهید
که از ازل سیاه پوش حسین(ع) است
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۲۱:۴۲
امیر حسین
می گفت به خدا ایمان دارم
اما وقت ازدواجش که رسید گفت:
تا پول نباشد که نمی شود کاری کرد، نمی شود زندگی کرد، خدا روزی را می رساند اما کار خدا هم حساب کتاب داره!

انگار فراموش کرده بود
خدایش گفته است حساب و کتاب من توکل و تقواست
"...و من یتق الله یجعل له مخرجا(2)و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه..." سوره طلاق، 2 و 3
یعنی از جایی که فکرش را نمی کنی به تو روزی می رسانیم!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۲۰:۳۸
امیر حسین
وقتی باغبان حسین علیه السلام باشد
دیگر چه باک از پژمرده شدن دل؟!
فقط کافیست آن را پیش باغبانش ببری...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۷:۵۰
امیر حسین
بی تو دلم قرار ندارد
با من بمان
ای قرار دل بی قرارم
نگذار دلم باز بی قرار نبودنت شود
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۱
امیر حسین
باور نداریم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ست
اگر باور داری
حاضری در کربلا، آن هم روز عاشورا، جلوی ارباب
گناه کنی؟
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۴:۰۴
امیر حسین
می خواستم بگویم "خدای من"
اما "من" که کسی نیستم
ای "خدای بنده ات"
بهتر بگویم:
ای"خدای بنده ی بی همه چیزت"
رحمی نما بر این بنده
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۴:۰۱
امیر حسین

تصمیم دارم بعد این

کمتر روضه ات را بنویسم

جایش روضه های نوشته ام را بخوانم

فکر کنم

و گریه های جا مانده را ادا کنم

یا اقلا وقت نوشتن حواسم را جمع کنم

و نگذارم گریه ای جا بماند!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۲:۱۶
امیر حسین
حالا که موسی غایب است
مراقب باش سراغ گوساله پرستی نرفته باشی!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۲۱:۵۴
امیر حسین
به حرمش که می روی دعایت این باشد
اطلبنی لزیارتک یا مولای
شاید به زیارت خودش طلبیده شدی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۲۱:۴۶
امیر حسین
گل را به دست گرفته بود و پرپر می کرد:
می آید، نمی آید، می آید، نمی آید...
گفتم:
قول می دهم یک جمعه گلمان بیاید
فقط خواهش می کنم پرپرش نکن
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۲۰:۵۰
امیر حسین
از سکینه شنیده ام وقت رفتن دست یتیمی بر سرش کشیدی
من هم یتیمم
حالا که آمده ای
تا دست روی سرم نکشی نمی گذارم بروی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۴:۴۴
امیر حسین
گلم را به چه جرم چیدید؟
او که شش ماه بیشتر نداشت
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۲:۴۴
امیر حسین
آخرین برگ های پاییز را زیر پایم می گذارم
خش خش صداشان با گوش هایم بازی می کند
چه صدای قشنگی
بوی بهار را به یادم می آورد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۱:۳۲
امیر حسین
حتی اگر من شب باشم
باز هم با خورشیدی چون تو روز می شوم
کاش نیمه شبی در این آسمان دلم طلوع کنی
حتی اگر شده پشت ابر باشی...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۰۳:۵۲
امیر حسین
نه صدایت را شنیده ام
نه سکوتت را
خودت می دانی که اگر سکوت کنی جانم می رود
اقلا بگذار صدایت را بشنوم
بلکه این درد انتظار التیام پیدا کند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۰۳:۳۵
امیر حسین