به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۵۸۹ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

مجنون که شویم
لیلایمان هم پیدایش می شود
مجنون که شویم
لیلایمان هم ظهور می کند!

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۰۲:۴۳
امیر حسین

درخت ماند
و
خواب زمستانی
و فکر انتظار پرنده ای که کوچ کرده بود
انگار نمی دانست اگر سبز شود پرنده برمیگردد...

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۵:۲۹
امیر حسین

دور معشوقت بگردی

و بعد آن

به دور از هر دغدغه

روی گنبد

کنارش

بنشینی...


کبوتر بودن هم عـــالمی دارد

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۴:۵۸
امیر حسین

یادتان هست مولا؟

بارها

وقت خداحافظی

کنار ضریحتان

قول هایی رد و بدل شد...

قرار شد شما باز دعوت کنید

و من...


بارها شما به قول نداده تان عمل کردید

و من...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۳:۳۱
امیر حسین

( این اولین دو بیتی من هستش که منتشر می کنم، البته یادم نیست اولین دوبیتی سروده شده هم هست یا نه! )


اینجا دو دست و قلم ها از آن اوست

از داغ واقعه خوانم برای دوست:


زندان شده ست زندگیم در فراق تو

دیدار روی یوسف کنعانم آرزوست

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۲۱:۵۱
امیر حسین

آخر چطور با تو خداحافظی کنم؟

دو ماه بدنم با تو خو گرفته است

حالا چگونه تو را کنار بگذارم؟


پی نوشت:

یادم باشد

حالا که می خواهم با پیرهن مشکیم خداحافظی کنم

چند وقتی یک بار به آن سر بزنم

تا ماجرای نوکر و ارباب فراموشم نشود...


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۱۱:۱۷
امیر حسین

یابن الزهرا

جالب اینجاست

که زندان هم

نتوانسته است ما را به خود بیاورد


( مرتبط: حبس - فانوس )


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۴:۴۰
امیر حسین

نمی گویم تعطیل است

دل که تعطیل نمی شود

فقط

حالش خوب نیست

غم زده است!

هنوز باورم نمی شود امید جان...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۵
امیر حسین

حالا که به آسمان رفتی

یادت باشد

این پایین یک عده دلتنگ تو می شوند

گه گداری به آنها سر بزن...



( تقدیم به دوست عزیزم امید غفارلو که لحظاتی پیش خبردار شدم پدرشون فوت کردن، جهت شادی روحشون فاتحه و صلوات )

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۶:۰۸
امیر حسین

"آمدیم...نبودید...رفتیم"

یابـن الحسـن!

این سرگذشت حال مــاست

یک عــمر است وقتـی می بینیم شـمــا نیستید

جـای انتظــار...

مـی رویم!

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۰:۰۸
امیر حسین

این دست را همیشه تو گرفته ای

و به قلم برده ای

حالا که دستم به قلم نمی رود هم باید خودت آن را بگیری!

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۹:۲۳
امیر حسین

نالیدن از دست شیطان چه سود دارد

وقتی که

ما خودمان بدون شیطان هم کار عصیان را پیش می بریم؟


( " من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هر چه کرد آن آشنا کرد " )

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۸:۴۸
امیر حسین

باورم شود؟!

واقعا می خواهی دعوتم کنی ارباب؟؟

یعنی

من هم...؟؟

:((

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۲:۴۹
امیر حسین

حق داری

حق داری سرزنش کنی بنده های بی وفایت را

با اینهمه بدی که ما کردیم

اینهمه سرکشی و طغ

آنقدر سرزنشمان کن تا راضی شوی


( لک العتبی حتی ترضی ، مناجات التائبین امام سجاد علیه السلام )

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۲۲:۱۳
امیر حسین

خدایا

تو که می دانی

بدون تقلب رساندن تو

همه ی این امتحانات زندگی را صفر می شوم

پس یا امتحان سخت نگیر... یا خودت تقلب برسان



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۱۶:۵۹
امیر حسین

کاش روزی

از عشق تو

آتش بگیرم

و مدام بسوزم...


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۱۶:۲۰
امیر حسین

خدایا

هوای این دل آلوده شده است

فکری بکن

بارانی بفرست

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۱۶:۱۷
امیر حسین

من و تو دل ندادیم

ارباب منت گذشت

و دل هایمان را برد...

السلام علیک یا أباعبدالله

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۲۱:۵۹
امیر حسین

بانو

نام تو که می آید

غیرتم جریحه دار می شود

"زینب سلام الله علیها"

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۵
امیر حسین

یا بن الزهرا

خون دل از من برای تو شده است

و ناله ی فراق از تو برای من!

البته خودم می دانم که این ناله ها برای تو یک منتظر نمی شود

چرا که ناله می زنم، اما وقت عمل...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۰:۱۸
امیر حسین

او

حتی صدایم هم نکرد

نشنیده دلم را ربود

ندیده مرا آواره کرد

بدون این که صدایش را بشنوم با او حرف زدم

با من حرف زد

درددل کردم

سنگ صبورم شد

و من همچنان منتظر لحظه ای دیدار او، یا شنیدن صدایش...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۵۸
امیر حسین

ماجرای پیرزنی را شنیده ای که برای خرید یوسف با دو کلاف نخ رفت، تا بگوید من هم هر چه داشتم برای خریدنش آوردم؟

عکس ماجرای ماست

حتی همان دو کلاف را نیز حاضر نیستیم ببریم!

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۲۸
امیر حسین

دلم را آتش زدی

دیگر بس نیست؟

نمی خواهی با یک نظر آن را خاموش کنی؟

چیز زیادی که نمی خواهم

فقط یک لحظه دیدن تو...

یابن الزهرا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۷:۰۳
امیر حسین

آقا

راست است که می گویند ما که گناه می کنیم آبروی تو هم می رود؟

راست است که می گویند تو هم گریه می کنی؟

راست است که می گویند تو هم خجالت می کشی؟

آه :((

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۵۰
امیر حسین

نمی دانم چه بخواهم از تو

بگویم نگاهم کن

از نگاهت شرمنده می شوم

بگویم نگاهم نکن

مگر من جز امام زمانم که را دارم؟


از من رو برنگردان مولا

اگر تو هم مثل من رو برگردانی

دیگر چه فرقی بین من و توست؟



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۰
امیر حسین

آقا

از کجا معلوم جمعه ی بعد من باشم؟؟

بیا آقا جان، بیا :((

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۲۹
امیر حسین

چهل روز جدایی

برای زینب (س)

جز زیبایی

چیزی نداشت...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۴:۵۳
امیر حسین

ارباب!

تقصیر من چیست که گرفتار این دل شده ام؟

مگر تو نبودی که از همان بچگی مرا راهی مجلس عزایت کردی؟

مگر تو نبودی که مرا آواره کویت کردی؟

حالا چه کنم؟! این دل کربلا می خواهد!

اصلا به من ربطی ندارد

تو می دانی و آن

خودت دیوانه اش کردی، حالا خودت هم جوابش را بده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۴:۲۰
امیر حسین

امروز دیدم

سرت چقدر شلوغ بود

اما باز هم

دست من را گرفتی ارباب.

عمریست که دستم را می گیری و قدر نمی دانم ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۴:۱۶
امیر حسین

وای بر من

تو از کار من چشم پوشیدی

اما من از خواست نفسم چشم نپوشیدم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۱:۲۰
امیر حسین