دل هــا هـمــه بـی تــابــــ تــو اربــابــــ ؛
وقـتــی ز بــلـنــدی بـرســد نـغــمـه ی قـــرآن . . .
+ صـوتــــ حـجــازیـت عــالـم تکـان دهــد؛ قــرآنِ رویِ نـیــزه! چــه زیـبــا صــدای تــوسـتــــ . . .
دل هــا هـمــه بـی تــابــــ تــو اربــابــــ ؛
وقـتــی ز بــلـنــدی بـرســد نـغــمـه ی قـــرآن . . .
+ صـوتــــ حـجــازیـت عــالـم تکـان دهــد؛ قــرآنِ رویِ نـیــزه! چــه زیـبــا صــدای تــوسـتــــ . . .
لب ها
پس از بی جوابی فریاد هل من ناصر ...
تشنه گشتند
پ.ن: هنوز / تشنه ...
بیچاره دلم
که بعد اینهمه سال
نتوانست عاشقیِ تو ارباب را بیاموزد
بیچاره دلم...
+السلام علیک یا اباعبدالله
+رویم سیاه و دلم... آه!
امان از دل مولایم
او برای من هموار حسین(ع)وار سروری کرده است
اما من - حتی در همین روز جمعه که گذشت - برایش ذره ای از وفای عباس(ع) به میدان نیاورده ام...
آسـمــان هـا و زمـیــن غـرق بـه خــون خـواهــد شـد،
مــکــــن ای صــبـــــح طــلــــوع . . .
دلم آبرو می خواهد،
از جنس آبی که از دستان سقا ریخت؛
دلم آبرو می خواهد...
نمی دانم این پرندگان برای چه می خوانند
شاید نمی دانند اینجا پاییز است
روز جمعه
و خورشید دارد از پیش ما می رود
یا شاید این ها را می دانند اما آنها هم دلتنگند
و می خواهند نوحه سرایی کنند
که باز هم منتقم خون خدا نیامد...
بـه دو عــالـم نـفــروشـم غـمِ جــان ســوزم را
کـه تـپــش هـای دلــم از غــم تـو اربــابـــ اسـتـــ . . . .
السلام علیک یا اباعبدالله
صــد شــکــر از ایــن روزیِ امــروز ؛
یـکـــ سـال جـدایــی ز تــو ای مـاه مـحــرم بـه ســر آمــد . . .
ای مـاهِ عــالـم تـابِ مـن
ای مـاهـتــابِ آشــنـا
قـدری بـتـــاب ،
قـدری بـتـــابــــ
بـر ایـن شبـــِ تـار و سیـاه و پـر ز دودِ خـیـمـه هـا . . .
السلام علیک یا قمر بنی هاشم...
تمام هستی و آبرویم ارباب؛ گریه های عزای توست...
(شال ماتمت آبرو به من داد / موج پرچمت دل رو داده بر باد ... شاعر؟؟ )
+ صد شکر که هستی...
آســمـان دلـمــان پـر شــده از عـطــر و تـپــش هــای مــحـــرّم / و چــه زیـبــا تـپــد ایــن دل بــه هــوایــتــــ اربــابــــ . . .
پـی نــوشـتــــ :
عـطــر مـحــرم بــه مـشــام مـی رســد؛ ای اجــل مـهــلـتــــ بــده . . .
+ هـــوای تـــ♥ــو از ســـر نـمـــی رود جـــانــآ
یـکـــ یـا حـســیـن(علیه السلام) گـویــم و بـاران رســد ز راه
مـن عـاشـق هــر قـطــره ز اشــکــِــ مـُحـرّمـم
فردا
می شود چهلمین روز
که آسمان در عزای مولایمان می گرید
من و تو چند روز گریستیم؟
( امام صادق علیه السلام: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على (ع) گریه کرد. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص552) )
مراقب باش
از فردا
تا سال آینده
زندگیت بی مولا نشود.
اصلا شاید به اربعین سال آینده نرسی...
مراقب باش!!!
و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان
زیادیان و مروانیان هلهله کردند
کنار گودال
و کنار خیابان
الهم العنهم جمیعا
انگار اشتباهی
جای چشم
مشک را نشانه گرفته بودند
شاید برای همین بود که اشک های علمدار با تیر خوردن مشک روانه شد...
با دستان کوچکش
چه دست ها که نمی گیرد
و چه گره ها که باز نمی کند
سه ساله ی ارباب
چه فرقی دارد سیاه پبوشی یا سفید
وقتی نخواهی دلت حسینی باشد
و ذره ای برای حسینی شدن زندگیت تلاش نکنی؟