بدون دیدن و شنیدن...
شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۵۸ ق.ظ
او
حتی صدایم هم نکرد
نشنیده دلم را ربود
ندیده مرا آواره کرد
بدون این که صدایش را بشنوم با او حرف زدم
با من حرف زد
درددل کردم
سنگ صبورم شد
و من همچنان منتظر لحظه ای دیدار او، یا شنیدن صدایش...
۹۱/۱۰/۱۶