من همچنان شادم، آه!
و من همچنان خوشم...
بی خطر تر از گوسفندان,
و سر به راه تر از گوساله ها
آه!
من همچنان کمتر و کمتر می شوم
من همچنان بی خیال بی خیال...
و تو نیستی...
این جمعه هم تمام شد
من همچنان شادم، آه!
من همچنان شادم، آه!
و من همچنان خوشم...
بی خطر تر از گوسفندان,
و سر به راه تر از گوساله ها
آه!
من همچنان کمتر و کمتر می شوم
من همچنان بی خیال بی خیال...
و تو نیستی...
این جمعه هم تمام شد
من همچنان شادم، آه!
به دیگران بی احترامی نباشد
مَثَل است دیگر...
خر صاحبش را گم می کند!
و من صاحبم را...
بی نوایان شهرمان همه پُر از نبودن تو اند
و من
پُر تر از همه؛
ببخش...
پی نوشت:
خوشا با تو بودن
بوته های ناب شقایق
در هوای پاییزی
اندک، اما یافت شدنی...
***
می گفت:
بهار که گلستان است، چرا اینقدر خود را سرگردان پاییز می کنی؟!
گفتم:
شقایق ناب آن است که پاییزش بهاریست
و او ناب می خواهد
گلستان را...
***
ببین...
این ها همه از نبود توست
اگر بودی
نه دنبال پاییز بودیم
نه دنبال شقایق
اگر بودی
همه بهار، همه شقایق، همه تو...
پی نوشت:
سخت است دیدن درختان تنومند و گل های لطیفی که پاییز را پژمرده می شوند...
ای پایان خوش آخرین پاییز دنیا
دنیایمان را دریاب...
بر من خورده مگیر...
ماه من!
برکه نیز آشفته می شد
اگر تو را نمی دید...
_ عشق آباد:
مثال چشم تو
مثال آسمان!
مثال قلب من
مثال برکه است!
عکس آسمان
درون برکه ام چه دیدنی ست..
بی تو
دلی که نفس های آخرش... ؛
بی تو به سر رسد این عمر دل خوشی...
***
امشب
به رسم عیادت... ؛
یک امشبی دوباره پایبندِ رسوم باش...
***
ای مبدأ شفا
دلم
بی قرار توست...
ای باوفا طبیب
دلم... ؛
(درد دوری است)
***
***
+دریافت کنید " به من رحم کن... بی قرارم... بیا... ؛؛ کجا بغضمو جا بذارم؟ بیا... " (شاعر؟؟)