و دلم...
"بردن نام تو غوغاست اباعبدلله"
چه عجیب است
حال دلم؛ حالا!
با خاطرات کربلایتان...
پ.ن:
با یاد شما
یاد آن گذشته ها
حال بهتری دارم
"حال" بهتری دارم...
صد شکر
ابری
از آسمان؛ به زمین
باریده ست...
صد شکر؛ زمین تشنگی کشیده بود...
میلاد امام حسین علیه السلام، و همچنین میلاد حضرت ابالفضل عباس و امام سجاد علیهم السلام مبارک باد.
پیش خداوند
شاید سوره ای دیگر محفوظ باشد،
که با حروف "مقطعه" ی نام شما شروع می گردد...
حـــاء، سیــن، یـــاء، نـــون ؛ حسیــن علیه السلام .
چشمانم را باز کن
بگذار با نگاهت از این آسمان بی ستاره خلاصی یابم...
دل من سخت اسیر حرم کرببلایی شما گشت ارباب؛
"به اسیر کن مدارا... "
مـا کـه از کـربـبـلا جـا مـانـدیـم
دلـخـوش از یـادِ شـمـا در دل هـا . . .
+ مـنِ ویـرانـه چـه آبـاد، بـه لـطـفِ اربـاب ...
در کـربـبـلا جـای بـرای مـنِ ویـرانـه نـبـود
ایـن چـنـیـن بـود کـه دلـدار نـدیـدم ایـن بـار . . .
کربلایت از ما زمینیان چنین دل می برد
با آسمانیان چه خواهد کرد... ؟!
پ.ن:
کربلای تو از اصل آسمانیست...
آمـاده ی سـفـر بـودنـد
بـرای هـمـسـفـرانـش مـی خـوانـد . . ." هــرکـه دارد هــوس کــربـبــلا بـســم الـلــه " ...
... جـز تــو هـیـچ کـس بـغـضـم را نـفهـمـیـد !
وقت خداحافظی دوستان
شاید بتوانم اشک هایم را پنهان کنم
اما تو که می دانی، این بغض گلو - که ذکر کربلا کربلایش امانم نمی دهد - دست از من برنمی دارد!
تو بگو چه کنم...؟!
بـعـضـی حـرف هـا گـفـتـنـی نـیـست ، نـوشتـنـی نـیـسـت . . .
بـغـض کـردنـیـست ، گـریـستـنـیـست ، زار زدن می خـواهـد !
+
فقط مـی تـوانی گــوشـه ای زانـو هـایـت را بـه بـغـل گـیـری
بـغضـت را بـشـکـنـی،
و هـمراه با اشـک هـایـت زیر لــب "کـربـلا کـربـلا" گـویــی . . .
دلمان برای نفس های کربلا تنگ است / و برای نظر به گنبدت ارباب؛
اینجا بغض ها راه نفس را می بندند / و اشک ها راه نظر را...
دل هــا هـمــه بـی تــابــــ تــو اربــابــــ ؛
وقـتــی ز بــلـنــدی بـرســد نـغــمـه ی قـــرآن . . .
+ صـوتــــ حـجــازیـت عــالـم تکـان دهــد؛ قــرآنِ رویِ نـیــزه! چــه زیـبــا صــدای تــوسـتــــ . . .
این بار هم از راه حریمت
برای من
حسرت ماند...
+ ای کاش که من نیز مسافر بودم...
کم کم مسافران راهی می شوند ،
من می مانم و حسرت یک زیارت اربعینت...
اینهمه روز
پایین نیزه ها حسرت دامان تو را می کشید
حال چگونه سر از دامانت بر دارد؟!
صلی الله علیک یا رقیة بنت الحسین
لب ها
پس از بی جوابی فریاد هل من ناصر ...
تشنه گشتند
پ.ن: هنوز / تشنه ...
حق داری اگر راهم ندهی...
شاهی و شاهزاده؛
و من،
هیچ!
( داده همیشه لطف تو من را خجالتی / آقای کربلا چقدر بامحبتی / ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من / من هیچ هیچم و تو بینهایتی / ایل و تبار تو همه آقا و پادشاه / ایل و تبار من همه مجنون و هیئتی ( محمدحسین رحیمیان ) )
بیچاره دلم
که بعد اینهمه سال
نتوانست عاشقیِ تو ارباب را بیاموزد
بیچاره دلم...
+السلام علیک یا اباعبدالله
+رویم سیاه و دلم... آه!
امان از دل مولایم
او برای من هموار حسین(ع)وار سروری کرده است
اما من - حتی در همین روز جمعه که گذشت - برایش ذره ای از وفای عباس(ع) به میدان نیاورده ام...
آسـمــان هـا و زمـیــن غـرق بـه خــون خـواهــد شـد،
مــکــــن ای صــبـــــح طــلــــوع . . .
نمی دانم این پرندگان برای چه می خوانند
شاید نمی دانند اینجا پاییز است
روز جمعه
و خورشید دارد از پیش ما می رود
یا شاید این ها را می دانند اما آنها هم دلتنگند
و می خواهند نوحه سرایی کنند
که باز هم منتقم خون خدا نیامد...
بـه دو عــالـم نـفــروشـم غـمِ جــان ســوزم را
کـه تـپــش هـای دلــم از غــم تـو اربــابـــ اسـتـــ . . . .
السلام علیک یا اباعبدالله
فـقــط زیـنــبـــ ( سلام الله علیها ) نـبــود؛
هـر کــسـی کـربـبـلا دیــد ، پـریــشـان تــر شــد . . .
+ الـهــی ور افـتــد نـشــانِ جـدایـی . . .
+ دلـــی هــوایـیِ تـــ♥ــوســـتــــ . . .
دوای درد دل فقط
تربت کربلای توست...
+ دلی هواییِ توست
(السلام علی من جعل الله الشّفاء فی تربته ( زیارت ناحیه مقدسه ) )
بعد این یک سال
حق داری اگر روی گردانی