مرد زهیر بود
و نامرد ما !
که روزی هزار بار مولا به خیمه مان پیک می فرستد، اما...
مرد زهیر بود
و نامرد ما !
که روزی هزار بار مولا به خیمه مان پیک می فرستد، اما...
سال ها عزاداری کردیم
اما مولایمان نیامد...
انگار یک جای کار می لنگد!
شاید بهتر بود عزای امام زمانمان را می گرفتیم!!!
دلم را می بینی؟
خرابه شده است!
اما دختر سه ساله ات ثابت کرد که تو به خرابه هم قدم می گذاری...
خدایا به تو شکایت می کنم
از نفسی که
می خواهد من را از حسین علیه السلام دور کند
الهم أنی أشکوا الیک
من نفس یتحاول أن
یبعدنی عن الحسین علیه السلام
یکی مانند امام حسین علیه السلام خودش را فدای خدایش می کند
و یکی خدایش را فدای خودش!
دروغ گفته ام
اگر نفس کشیدن بدون حسین علیه السلام را زندگانی بدانم
زندگی من مولایم است...
کربلا مال شما،
و مال دل من!
شما جسمتان در حرم باشد و من دلم...
چه جهنمی بزرگتر از این
که خدا از تو بپرسد " چرا؟! "
و تو جوابی نداشته باشی...
عمه ببین:
آخر بابا پیش من آمد!
دیگر از این خرابه خسته شده ام...
حالا نوبت من است به مهمانی او بروم.
ما را باش!
ادعای انتظار می کنیم
اما به دل شکسته ی مولایمان فکر نمی کنیم...
فکر نمی کنیم با گناهانمان چه دل بزرگی می شکند!
(شب سوم پَر
رقیه پَر...
و من هنوز
پرپر می زنم
در روضه هایت...
منبع :(einlam.ir) )
آخ...
یاد یک ماه بعد از این افتادم
می ترسم آن روز هم بگویم:
محرم پَر...
امام حسین علیه السلام پَر...
و من هنوز
آدم نشده ام
زیر بیرقت
:((
در عجبم از ما انسان ها...
شاهد مرگ دیگران هستیم اما نزدیکی مرگ خودمان را باور نمی کنیم!
آب...چه کلمه دردناکی!
یاد عمو می اندازد مرا.
راستی عمه...! عمویم کجاست؟ چقدر آن سر بالای نیزه شبیه عموست!
( جنس دل من
از نخ خیمه هایی ست
که سوخته شد
عصرعاشورا...
کاش
جنس دل من
از نخ خیمه هایی باشد
که بر پا می شود
عصر جمعه موعود...
عشق است حسین ع،
اما...
مگر از "عشق" هم سر می برند؟!
مگر "عشق" را زیر سم اسبان می گذارند؟
مگر "عشق" را بالای نیزه می برند؟؟!
خدا لعنتت کند ای شمر
اگر همین روز ها مردم روی سنگ قبرم بنویسید:
"جوان ناکام... حتی یک بار هم شش گوشه را ندیده بود! "
دست هایم را که نشان بوسه حیدر داشتند قطع کردی، دیگر به مشک چه کارت بود ای نانجیب؟ مگر ندای"العطش"طفلان را نمی شنیدی؟
خودم دیدم که تیر سه شعبه به گلوی شیرخواره می زدند
خودم دیدم که کنار نهر، دست های علمدار را می بریدند
خودم دیدم که در گودال، عشق را سر می بریدند
وای که چه دید و چه کشید زینب سلام الله علیها...