روز از نو . . .

باز هم نوروزمان بدون تو گذشت

و باز هم

روزمان

"نو" نشد!

پی نوشت:

یادت می آید سال گذشته را؟! می خواستیم نوروز آینده را با او جشن بگیریم... می خواستیم دیگر روزهایمان "کهنه" نباشند!

امان از دل محزونش...

امان از دل مهدی
وقت
دیدن
در
و
دیوار
. . .

کودک گم شده

کودکی که گم شود

بهتر از مادرش

چه کسی می تواند پیدایش کند؟

. . .

مادر

پیدایم کن

که در این سیاهی ها

گم گشته ام

من می روم تا...

چادرش را بوسه زد و گفت

یادت باشد

من

می روم

تا حجابت بماند

. . . و پرواز کرد!

پی نوشت: چه کرده ایم با شهدایمان؟!

یک روز می آید

با بهاری که می گویند کاری ندارم

بگذار پاییزشان را بهار صدا کنند

اما

یک روز

بهارمان

می آید...

الهم عجل لولیک الفرج

شاید کار های مهمتری دارم...

شاید

نخواستی

آنجا - پیش حجت تو بر روی زمین

شهید شوم

و شاید

کار های مهمتری بر روی دوشم گذاشته ای

که باید تمامشان کنم...

پی نوشت:

سلام مجدد، بنده برگشتم

سفر کربلا

شاید آخرین پست باشد
شاید هم نه!
به هر حال
حلال کنید
عازم کربلا هستم

کاش در کربلا بمانم

می گفت در کربلا بمان، برنگرد...
می گویم
برای در کربلا ماندن
باید
حسینی بود
کاش حسینی باشم...

یک عمر فراق از کربلای تو...

باور

نمی کنم

عمری چشم انتظاری

دارد به سر می آید

و من

ک ر ب ل ا

ی تو را

به زودی

می بینم... ( ان شاءلله )

ان شاءلله فردا عازم کربلا هستم، حلال کنید.

جان عالم بر لب آمد، اما جان عالم نیامد...

حالا دیگر

عالم مانده است و

جانی

که ترس است

در نبودت

بر لب آید...

کاش با ما چنین نمی کردی

چهار سال پیش
در دفاع از او
از دیگران
تیرها خوردیم
و حالا
از خود او
تیر ها می خوریم...
پی نوشت: کاش راه دیگری برای مزد دادن به حمایت هامان انتخاب می کردی...

کشتی نجات عالم

خیالت
مانند کشتی ای
در سرم شناور شده است...
کجایی ای نوح کشتی نجات ما؟!

داغ عشق را در شلمچه دیدند...

عشق را
اینگونه بخوانید
ع ش ق
در شلمچه
عشق را
قطعه قطعه کردند...

حواست به دلش باشد

حواست هست
که
گل زهرا
دل واپس ماست؟!

این لذت را نگیر...

به عزتت قسم
نیافته ام
لذتی بالاتر از با تو بودن
مال آن ها باشد
تمام لذت های دنیا
لذت مناجاتت از آن من

پر از روز های بدون تو ام

. تقویممان پر از نبودن توست

.  آه

.             پس

.     تو

.                        کی

.   می آیی؟

سرزمین نور

نور این سرزمین از خود نیست

از آسمان

نور می بارد

به زمین

در سرزمین نور...

السلام علیکم یا شهدا

تا بفهمم...

شهدا...

می گویند دعوت کرده اید مرا

اما می دانم لیاقتش را ندارم

هر لحظه منتظر حادثه ای هستم

که مرا از آمدن باز دارد

تا بفهمم هنوز دعوت نشده ام...

پی نوشت:

قراره ان شاءلله فردا برم راهیان نور. اگه مشکلی پیش نیاد!

مدام جدا می شویم از تو

می ترسم راهت کلافه شود
بس که چشمانمان را به آن می دوزیم
و باز دوخته ها را جدا می کنیم

باز به خانه ات آمدم

باز
من
و
درب خانه ات...
خدایا... جان مادرم فاطمه (س) بگشای درب را

کاش نظرش از ما برنگردد

کاش

لحظه ای

برنگردد

نظر ارباب

از ما...

السلام علیک یا حسین بن علی

تمام افتخار آنها

تمام افتخار

و حماسه شان

مقابل شکست هایشان از ایران

فرار شش نفر است...

( @فیلم ضد ایرانی آرگو، برنده جایزه اسکار )

می دانست یک روز تمام می شود...

تمام رنج ها را تحمل کرد

آخر می دانست

یک روز

می آید

دوای درد پهلویش...

پی نوشت:

أین معز الاولیا و مذل الاعداء؟!

غروب خاکستری

غروب ها

همه رنگ دارند

سرخ و نارنجی و زرد

اما نمی دانم

چرا

غروب جمعه ها

خاکستریست...

لیلی مجنون پای تو هیچ است

مجنون را بیاورید

تا ببیند لیلی مرا...

که هزاران نفر را

بی دیدن رویش

شیفته ی خود کرده است

صدای پاهایش می آید

این روز ها

در کوچه های کنعان

صدای پای باران می آید

گویی یوسفی در راه است...

دفتری خیس از اشک های شما...

شرمنده ایم آقا

آخر

دفتر اعمالمان

پر از قطرات اشک شما شده است

و شاید

پر از آه هایتان

بعد گریه ها...

دعایت می کنم

می گویند

از دعای گربه سیاه

بارانی نمی بارد

اما می دانم

خدای من کریم است...

پس دعایت می کنم:

اللهم عجل لولیک الفرج

تو را می خواهم

می گویند دنیا را نخواهید

اما به این حرف ها کاری ندارم

من دنیا را می خواهم

یابن الحسن... دنیای من تویی مولا...

و در آخر همه شان زیر خاک می روند

برخی روی خاکند

اما از تمام دنیا پایین ترند

و برخی زیر خاک

و از تمام دنیا بالاتر...