به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۲۳ ب.ظ

دستم به قلم نمی رود...

این دست را همیشه تو گرفته ای

و به قلم برده ای

حالا که دستم به قلم نمی رود هم باید خودت آن را بگیری!



نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

دستم به قلم نمی رود...

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۲۳ ب.ظ

این دست را همیشه تو گرفته ای

و به قلم برده ای

حالا که دستم به قلم نمی رود هم باید خودت آن را بگیری!

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۱۸
امیر حسین

درددل با خدا

خدا

نظرات  (۱)

سلام دلاور. جزاکم الله خیرا

خوبه دستت به قلم نمی ره و تند و تند آپ می کنی!!!
بابا یه نفس بکش!!!تا غافل می شم می بینم چند قدم عقب افتادم!!!
این طوری برادر مخاطبو محروم می کنی از خوندن همه ی تراوشات ادبیت...جسارتمو ببخش..آخه حیفه رسالتت، ابلاغ نشه...
عزیز و سربلند باشی
یا علی
پاسخ:
علیکم السلام عزیز
خب این ها فقط آپه، اونی قلمی می خوام باشه نیست!

خودم هم قبول دارم که خیلی آپ می کنم
اما چیکار کنم...
نمی دونم کار درستیه یا نه
شاید یه وبلاگ دیگه هم بزنم واسه اونایی که خیلی وقت ندارن. اونجا گلچین این وبلاگ رو بذارم. البته در این صورت با مشکل "گلچین کردن" مواجه می شم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی