به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۲۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

غیبت

غربت

این دو واژه از ابتدا همراه هم نبودند

ما آنها را همنشین کردیم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۰
امیر حسین

یابن الحسن

بانویی میان در و دیوار تو را صدا می زند

کجایی این منتقم پهلوی شکسته ی مادر...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۵:۰۹
امیر حسین

حسین علیه السلام سرسپرده می خواهد

و ما

دل سپرده هم نیستیم

چه رسد به...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۱۴:۳۹
امیر حسین

نمی دانم چه بگویم
هر بار
قطرات گریه را روی چشمانت جاری کردم
و هر بار
عرق شرم جاری شده ام را پاک کردی...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۴:۰۳
امیر حسین

شما که نباشید

اینجا

صداها هم چیزی جز سکوت ندارند...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۳:۱۹
امیر حسین

دشمنانت به کنار

همین محبان هم

کارهایشان

برای خم کردن قامت تو کافیست

یابن الزهرا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۱:۴۹
امیر حسین

هزار و اندی سال

منتظر فرجش است

و هزار و اندی سال است که هنوز عید ها را جشن می گیریم

جالب تر اینجاست

که به او تبریک می گوییم

آخر چه چیز را تبریک می گوییم؟

محبان بی وفایش را؟!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۱ ، ۲۳:۳۳
امیر حسین

می گویند ماه صفر، ماه درد است

اما من می گویم

تا وقتی که نیاید

تمام ماه های سال، ماه دردند...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۲۳:۳۲
امیر حسین

مجنون که شویم
لیلایمان هم پیدایش می شود
مجنون که شویم
لیلایمان هم ظهور می کند!

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۰۲:۴۳
امیر حسین

درخت ماند
و
خواب زمستانی
و فکر انتظار پرنده ای که کوچ کرده بود
انگار نمی دانست اگر سبز شود پرنده برمیگردد...

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۵:۲۹
امیر حسین

( این اولین دو بیتی من هستش که منتشر می کنم، البته یادم نیست اولین دوبیتی سروده شده هم هست یا نه! )


اینجا دو دست و قلم ها از آن اوست

از داغ واقعه خوانم برای دوست:


زندان شده ست زندگیم در فراق تو

دیدار روی یوسف کنعانم آرزوست

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۲۱:۵۱
امیر حسین

یابن الزهرا

جالب اینجاست

که زندان هم

نتوانسته است ما را به خود بیاورد


( مرتبط: حبس - فانوس )


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۴:۴۰
امیر حسین

"آمدیم...نبودید...رفتیم"

یابـن الحسـن!

این سرگذشت حال مــاست

یک عــمر است وقتـی می بینیم شـمــا نیستید

جـای انتظــار...

مـی رویم!

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۰:۰۸
امیر حسین

یا بن الزهرا

خون دل از من برای تو شده است

و ناله ی فراق از تو برای من!

البته خودم می دانم که این ناله ها برای تو یک منتظر نمی شود

چرا که ناله می زنم، اما وقت عمل...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۰:۱۸
امیر حسین

او

حتی صدایم هم نکرد

نشنیده دلم را ربود

ندیده مرا آواره کرد

بدون این که صدایش را بشنوم با او حرف زدم

با من حرف زد

درددل کردم

سنگ صبورم شد

و من همچنان منتظر لحظه ای دیدار او، یا شنیدن صدایش...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۵۸
امیر حسین

ماجرای پیرزنی را شنیده ای که برای خرید یوسف با دو کلاف نخ رفت، تا بگوید من هم هر چه داشتم برای خریدنش آوردم؟

عکس ماجرای ماست

حتی همان دو کلاف را نیز حاضر نیستیم ببریم!

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۲۸
امیر حسین

دلم را آتش زدی

دیگر بس نیست؟

نمی خواهی با یک نظر آن را خاموش کنی؟

چیز زیادی که نمی خواهم

فقط یک لحظه دیدن تو...

یابن الزهرا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۷:۰۳
امیر حسین

آقا

راست است که می گویند ما که گناه می کنیم آبروی تو هم می رود؟

راست است که می گویند تو هم گریه می کنی؟

راست است که می گویند تو هم خجالت می کشی؟

آه :((

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۵۰
امیر حسین

نمی دانم چه بخواهم از تو

بگویم نگاهم کن

از نگاهت شرمنده می شوم

بگویم نگاهم نکن

مگر من جز امام زمانم که را دارم؟


از من رو برنگردان مولا

اگر تو هم مثل من رو برگردانی

دیگر چه فرقی بین من و توست؟



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۰
امیر حسین

آقا

از کجا معلوم جمعه ی بعد من باشم؟؟

بیا آقا جان، بیا :((

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۶:۲۹
امیر حسین
برفی نمی بارد
اما
با داشتن اربابی چون تو
بخت من همیشه سفید است
یابن الحسن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۱ ، ۱۰:۳۳
امیر حسین

تو تیغ بیاور

و من گردن

اصلا این گردن اگر در اختیار تو نباشد چه سودی دارد ارباب؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۱ ، ۱۷:۰۶
امیر حسین

چه زندگی یی شده است!

هر روز صبح عهد می خوانیم

و هر روز عصر عهد می شکنیم...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۱ ، ۲۳:۰۰
امیر حسین

چشمی که شما را نمی بیند

کور است

یابن الزهرا

چشمانم را شفا بده مولا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۵:۱۸
امیر حسین

یادم نمی رود

تو همانی هستی

که وقتی دیدی بال و پر دلم شکسته است

آب و دانه اش دادی

و اجازه دادی در کویت پرواز کند

یابن الزهرا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۵:۰۰
امیر حسین

تو را نمی بینم

و صدایت را نمی شنوم

اما باز هم دلم خوش است

چون می دانم حرف هایم را

گوش می دهی

و جواب


یابن الزهرا


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۴:۵۹
امیر حسین

فکرش را بکن

یک عمر انتظارش را بکشی

اما

بدون دیدنش بمیری

آقا... دلت می آید که چنین شویم؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۴:۳۰
امیر حسین

حالا که آسمان ابریست

حال عالم را می بینی؟

عالم هم بیشتر از ما منتظر آفتاب است!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۱ ، ۱۲:۲۳
امیر حسین

کاش روزی نرسد که

من بمانم

و یک پنجره

و یک راه طولانی

و یک عمر تمام شده

در انتظار تو...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۲۳:۰۹
امیر حسین
چه حالی دارد
کویری که
قطرات باران را
می چشد
و حتی برای لحظه ای
دیدار نصیبش می شود

السلام علی یا صاحب الزمان
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۰
امیر حسین