چگونه می توانم نام خود را عاشق بگذارم
وقتی که حتی یک بار هم در تب فراقت نسوخته ام؟
وقتی که حتی یک بار هم در تب فراقت نسوخته ام؟
بالاخره یک روز خوب،
می افتد
آن اتفاق خوب
مرد زهیر بود
و نامرد ما !
که روزی هزار بار مولا به خیمه مان پیک می فرستد، اما...
ما را باش!
ادعای انتظار می کنیم
اما به دل شکسته ی مولایمان فکر نمی کنیم...
فکر نمی کنیم با گناهانمان چه دل بزرگی می شکند!