می خواهم گریه کنم
از تمام پستی ها
کاش دنیا اینقدر پست نبود...
پ.ن:
چه می خواهی دنیا؟!
چه می خواهی از جان پاک انسان ها که چنین پستشان می کنی...؟!
پ.ن2:
حال خوبی داشتم
اما خبرها نگذاشتند خوب بماند... http://www.afsaran.ir/payamak/565389
این سنگ
این هم بغض های گلوگیر
بشکن و خلاصم کن...
پ.ن:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
کـویــر کـه بـبــارد دیـگــر کـویــر نـخــواهـد بــود . . .
مـی شـود اذن بــاریـدنـم دهــی ؟ !
پ.ن:
بگذار در هوای تو باران شوم، خدا...
+ دلــم "هـوای تــو" مـی خـواهـد . . .
به منِ غمزده رخصت دادی
که به اندوه دگر ذکر تو بر لب آرم...
+ من کجا و ذکر تو بر لب آوردن...
+ چه غم وقتی تو پایان تمام رنج و دردی...
پ.ن:
هر چه از نعمت هایت بگیری باز هم باید شکر گویم
که گرفتن نعمتت نیز خود نعمت است...
فقط ای کاش حکمت ها را نیز نشانم دهی
نه این که ندانم حتما حکمتیست
"ولکن لیطمئنّ قلبی..."
گفتی می آیی
گفتی می خری
گفتی می بری
... پس کجایی؟!
- می ترسم باد تمامِ "من" را ببرد... -
نه یوسفم
و نه به خاطر می آورم خواب انگور کسی را تعبیر کرده باشم و از او کمک خواسته باشم
- چرا این زندان به سر نمی رسد...؟!
گاه به زمین زیر پایم حسادت می کنم
او دور تو می گردد
و من...
- کجایی خورشید؟! -
پاییزی بودم
پاییز رفت
زمستانیم کن
می خواهم زیر برف ها نیز همینجا بمانم
تا بیایی
بهار...
پ.ن:
کاش که لطف تو شامل حالم گردد و رخصت ایستادنم دهی...
دل من سخت اسیر حرم کرببلایی شما گشت ارباب؛
"به اسیر کن مدارا... "
گر بدانم
که تو بر قله ی این کوه هستی
این همه صخره ی پر رنج همه هیچ بوَد...
پ.ن:
من تو را می خواهم
با تمامِ سختی...
جان مولا نظری بر دل حیرانم کن،
دل من سخت هوای تو به سر دارد و بس ویران است...
+الهی و ربی، من لی غیرک؟!
در کـربـبـلا جـای بـرای مـنِ ویـرانـه نـبـود
ایـن چـنـیـن بـود کـه دلـدار نـدیـدم ایـن بـار . . .
کربلایت از ما زمینیان چنین دل می برد
با آسمانیان چه خواهد کرد... ؟!
پ.ن:
کربلای تو از اصل آسمانیست...
خورشید
فرسنگ ها دور از اینجاست
اما مدام نورش را به ما می رساند
+
مشهد
فرسنگ ها دور از اینجاست
...
السلام علیک یا شمس الشموس
+دلی هواییِ توست...
تـو کــه نـبـاشــی
مـی خـواهـم دنـیــا نـبـاشـد
مـرا بـه دنـیـای بـی تـو چـه کــار اسـت، یــا حــسـیـن . . . ؟!
آمـاده ی سـفـر بـودنـد
بـرای هـمـسـفـرانـش مـی خـوانـد . . ." هــرکـه دارد هــوس کــربـبــلا بـســم الـلــه " ...
... جـز تــو هـیـچ کـس بـغـضـم را نـفهـمـیـد !
وقت خداحافظی دوستان
شاید بتوانم اشک هایم را پنهان کنم
اما تو که می دانی، این بغض گلو - که ذکر کربلا کربلایش امانم نمی دهد - دست از من برنمی دارد!
تو بگو چه کنم...؟!
بـعـضـی حـرف هـا گـفـتـنـی نـیـست ، نـوشتـنـی نـیـسـت . . .
بـغـض کـردنـیـست ، گـریـستـنـیـست ، زار زدن می خـواهـد !
+
فقط مـی تـوانی گــوشـه ای زانـو هـایـت را بـه بـغـل گـیـری
بـغضـت را بـشـکـنـی،
و هـمراه با اشـک هـایـت زیر لــب "کـربـلا کـربـلا" گـویــی . . .
دلمان برای نفس های کربلا تنگ است / و برای نظر به گنبدت ارباب؛
اینجا بغض ها راه نفس را می بندند / و اشک ها راه نظر را...
هذا یوم الجمعه، اما هنوز صدایت به گوش نمی رسد؛
امان از گوش های ناشنوا...
+اللهم عجل لولیک الفرج
اما
بین عادت ها فرق است ؛
چشمان من عادت کرده اند به ندیدن و نادیده گرفتن آنچه که هست
چشمان تو عادت کرده اند به دیدن و نادیده گرفتن آنچه که هست...
بین عادت ها فرق است...
+ امان از لحظه ای که من نادیده می گیرم و تو می بینی...
+ کی می شود که به یک جرعه از نگاه، بیماری دو چشم مرا برطرف کنی...
+ اقتباس از "از من جدا مشو که توام نور دیده ای"
کم کم مسافران راهی می شوند ،
من می مانم و حسرت یک زیارت اربعینت...
شیرین تر از نگاه تو بر دل ندیده ام در عمر
ای وای بر دلی که فروشد نگاه تو...
پــس تــو کـجــایـی؟!
+أیـن بـقــیـةالـلــه . . .