بـاران / بـی قــرار / گـاه گــاه / . . .
مــا / بـی قــرار / گــاه گـاه / . . .
_ کــی مـی شــود تــو هـم بـبــاری ؟!
+هنوز هم انتظار جمعه ای بارانی...
بـاران / بـی قــرار / گـاه گــاه / . . .
مــا / بـی قــرار / گــاه گـاه / . . .
_ کــی مـی شــود تــو هـم بـبــاری ؟!
+هنوز هم انتظار جمعه ای بارانی...
کی می شود که به پایان رسد همه
شب های سرد و سیاه نبودنت...
+السلام علیک یا صاحب الزمان
من کجا می دانستم
که در این روزهای اندک دوری
چنین تنگ می شود دلم...
... وگرنه، شاید فکری به حال این روزهایم می کردم!
+السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
+دلتنگم آقا... :((
بغضی در این گلو به تماشای "بودن" است
ای کاش بودنت به نبودن نمی رسید...
+ صـد شــکـر کـــه هـســتـی
عـالــم بـه پــایِ تــو ای جــان نـمــی رسـد
در آن زمــان کـه نـظــر بـر دلــی کـنــی . . .
+دل گـرفـتــه اسـتــــ و او طـلــبـــ کـنــد نـگــاهِ تـو
آقــایِ خـوب، کــنـارِ تــو گــویـا کـه کــربـلا . . .
هـر دو بـهـشـت، مـشــهـدت اربــاب و کـربـلا . . .
* * *
قـسمـتــــ نـشــد کـه بــه کــربـــ و بــلا روم ،
گـــر مــشــهـدم نــبـری گــو کـجـــا روم ؟!
"روزهــا و
روزهـــا و
روزهـــا و
روزهـــا"!
ایــن هـمــه نـبــودنِ تـــو مـی کـُـشـد مـــرا . . .
+تــکـرار نـبــودنـتـــ چـه قَـدَر سـخــتــــ مـی شــود . . .
چشم من روشن است ارباب
گر خدا خواهد و تو
حرمت باز پذیرای سیاهان شود این بار...
+السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پی نوشت:
ان شاءلله چهارشنبه عازم سفر مشهد مقدس خواهم بود...
مــن... پـایـیــز !
تــو... آســمـان !
چــشـمــانـم... بــاران !
چـشــمـانـت... بــاران !
حق داری اگر راهم ندهی...
شاهی و شاهزاده؛
و من،
هیچ!
( داده همیشه لطف تو من را خجالتی / آقای کربلا چقدر بامحبتی / ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من / من هیچ هیچم و تو بینهایتی / ایل و تبار تو همه آقا و پادشاه / ایل و تبار من همه مجنون و هیئتی ( محمدحسین رحیمیان ) )
بیچاره دلم
که بعد اینهمه سال
نتوانست عاشقیِ تو ارباب را بیاموزد
بیچاره دلم...
+السلام علیک یا اباعبدالله
+رویم سیاه و دلم... آه!
در ایـن پــایــیـــــزِ طـولانــی
خــدایــا، قـلــبــِــ مــن بـی تـــو . . .
دلــم تـنــگــــ اسـتــــ . . . !
من از تاریکی شعر شب امروز می ترسم
از آن آیینه ی بشکسته در طوفان
من از دوری ز تو ای جان
من از بی روحی دنیاست ترسم
* * *
و ای کاش که آید ز سفر او،
که آرامش دل هاست...
+اللهم عجل لولیک الفرج
وای از خرابی حالم، اگر تو رو گردانی
من جز نگاه تو در عالمم نباشد هیچ...
+ سیدی... من لی غیرک؟!
امروز
جای پر زدن
پر پر شدم...
پی نوشت:
می شود کبوتران را به پرواز درآوری؟!
امان از دل مولایم
او برای من هموار حسین(ع)وار سروری کرده است
اما من - حتی در همین روز جمعه که گذشت - برایش ذره ای از وفای عباس(ع) به میدان نیاورده ام...
دلم هواییست،
اما تقصیر من نیست
حتی تقصیر دلم هم نیست
همه چیز از هوای کربلای توست
که اینقدر هوایی می کند
دل را...
+دلی هواییِ توست
نمی دانم این پرندگان برای چه می خوانند
شاید نمی دانند اینجا پاییز است
روز جمعه
و خورشید دارد از پیش ما می رود
یا شاید این ها را می دانند اما آنها هم دلتنگند
و می خواهند نوحه سرایی کنند
که باز هم منتقم خون خدا نیامد...
پاییز را دوست ندارم
اصلا / حالا که تو نیستی / بهار را هم دوست ندارم / ای تنها بهار دنیا ...
پ.ن:
چه بهار ها که پاییز شدند و تو نیامدی...
مـی دانــم
خـودتــــ از مــا مـشــتـاق تــری بـه بــازگـشـتــــ ؛
امـّـا مـولا جـان
صـبــر مـا نـه بـه انــدازه ی صـبــر تـوسـتــــ ،
الــعــجـــل . . .
بـه دو عــالـم نـفــروشـم غـمِ جــان ســوزم را
کـه تـپــش هـای دلــم از غــم تـو اربــابـــ اسـتـــ . . . .
السلام علیک یا اباعبدالله
فـقــط زیـنــبـــ ( سلام الله علیها ) نـبــود؛
هـر کــسـی کـربـبـلا دیــد ، پـریــشـان تــر شــد . . .
+ الـهــی ور افـتــد نـشــانِ جـدایـی . . .
+ دلـــی هــوایـیِ تـــ♥ــوســـتــــ . . .
دوای درد دل فقط
تربت کربلای توست...
+ دلی هواییِ توست
(السلام علی من جعل الله الشّفاء فی تربته ( زیارت ناحیه مقدسه ) )
بعد این یک سال
حق داری اگر روی گردانی
+ هـــوای تـــ♥ــو از ســـر نـمـــی رود جـــانــآ
دسـتــان مــن
ســرشــارِ از شــور و وفــا
در کــربـلا بــودم اگــر . . .
پی نوشت:
واقعیت شاید گونه دیگر می بود اگر آنجا بودم، اما آرزو که عیب نیست ...