قلمی که از تو مانده را که به دست می گیرد دلش آرام می شود،
اینجا تمام یادگاری هایت آرامش بخش است...
پ.ن:
"الا بذکرالله تطمئن القلوب"*
*قرآن کریم
قلمی که از تو مانده را که به دست می گیرد دلش آرام می شود،
اینجا تمام یادگاری هایت آرامش بخش است...
پ.ن:
"الا بذکرالله تطمئن القلوب"*
*قرآن کریم
تنها تو را ز دلم خواستم، نشد؛
آخر نشد که دلم با تو دم زند...
پ.ن:
تنها بمان؛
پیش چشم دلم بمان / تنها بمان...
عمریست که بی نور دیده گشته ایم؛
خداوندا! نگاهی...
پ.ن:
خوشا آن دم که روی یار بینُم...
یا سمیع! یا اسمع السامعین! ای خدای شنونده...!
بنده ای بیچاره در این گوشه ی دنیا کارش به آه و ناله کشیده است...
پ.ن:
خداحافظ ای خانه ی خوب او...
یا سمیع! یا اسمع السامعین! ای خدای شنونده...!
بنده ای بیچاره در این گوشه ی دنیا کارش به آه و ناله کشیده است...
پ.ن:
خداحافظ ای خانه ی خوب او...
آرزو دارم که آرایه ای از قطره شوم
تا با دریای وجود تو در مراعات نظیر باشم...
من کجا و لیاقت لبیک
به دعای خدای هر دو جهان...
پ.ن:
ان شاءلله فردا صبح عازم سفر عمره مفرده هستم، لطفا حلالم کنید...
تعجب ندارد که هنوز باور نکرده ام سفر را
من کجا و خانه ات ؟!
راستی...
شاید بیچاره تر از من ندیده ای که چنین مسکین نوازی می کنی
خواستم بگویم
صد شکر، که فکر بیچاره ترین ها نیز هستی...
پ.ن:
چهار روز تا سفر مانده و چنین در حیرتم از تو...
پ.ن۲ :
حلال بفرمایید دوستان، ان شاءلله عازم مدینه منوره و مکه مکرمه هستم.
"فَفِرّوا إلی الله..." *
پس کجایی / ای بهترین پناهگاه؟!
* سوره مبارکه ذاریات، آیه شریفه 50
یک سال روزگار گشت
من نیز می خواهم
باز ،
گردم
سمت شما...
صلی الله علیکم ایها الشهداء
پ.ن:
ان شاءلله فردا عازم راهیان نور خواهم بود، لطفا حلال بفرمایید...
پرواز
نه بال می خواست
نه پر
زمانی یک ترکش کوچک کافی بود...
پ.ن:
هرچند که بی بال و پر ها از همان ترکش کوچک نیز محرومند...
دلم هوای نوشتن دارد
نوشتن از قدم هایی
که رفتند و باز نگشتند...
السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه، السلام علیکم یا شهداء...
نه صرفا مخاطب خاص؛
که خاص ترین مخاطب عالمی... تو که چنین مخاطب قرار دادنت دلم را آرام می گرداند...
پ.ن:
الا بذکر الله...
پ.ن2 :
می شود دل آرامم شوی؟!
بوی سفر که می آید
دلم به تب و تاب می افتد، دلم چشم به راه می دوزد...
اصلا؛ تمام دنیا یک سمت، حال و هوای سفر به مشهدت یک سمت دیگر...
پ.ن:
هنوز در حد "شاید" و "اگر" است
اما آقای ما رئوف است؛
دلم روشن است که یک بار دیگر...
"لطفا" دعا کنید . . .
پ.ن2:
اللهم ارزقنا زیارت قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام...
چشمانم را باز کن
بگذار با نگاهت از این آسمان بی ستاره خلاصی یابم...
گاه احساس می کنی دلت گرفته است؛ اما نمی دانی دلیلش چیست
با خودت فکر می کنی، چیزهایی به ذهنت می رسد، اما نه...
+ باز احساس می کنی دلت گرفته است؛ و باز هم نمی دانی دلیلش چیست...
پ.ن:
با خودم فکر می کنم، چیزهایی به ذهنم می رسد، اما می گویم تو مهربان تر از این حرف هایی...
پ.ن2:
می گویند دلی که می گیرد را باید پیش تو آورد؛
"این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟!"زبان که هیچ
حتی این نوشته ها نیز
مقابل چشمانت کم می آورند...
پ.ن:
سلام بر تو ای حاضر...
جا خوش کرده اند این درد ها
در قلب هایمان;
همانجا که به ما گفته اند باید فقط حریم تو باشد!
أنیس
یعنی همدم
من لا أنیس له
یعنی کسی که همدمی ندارد
یا أنیس من لا أنیس له... ما جز تو را نداریم، دل های بی کسمان را تنها مگذار...
هوا سرد است؛
اتفاقی که یک عمر در نبودنت تکرار می شود...
پ.ن:
دلم گرما می خواهد
گرمایی از جنس دیدارت...
کودکیم شکایت دارد
از این روزها
طفلک، مدام ناله می زند
گریه می کند
دست و پایش را بر زمین می کوبد
و با آن نگاه معصومانه اش
دلم را آتش می زند...
خدیا
به داد این کودک برس
که هنوز کودک است و مراقبت تو را می خواهد...
خوش به حال آن که این روزها فرهاد توست
شیرینیت به دلش نشسته و
دلش شیرینش، شور می زند؛ در هوای تو...
مشکل از چشمان من بود که نور تو ندید
ور نه یک عمر تو بر جان و دلم تابیدی
پ.ن:
بیچاره هر که در مقابل خورشید شب شود، بیچاره من...
شما که خواهید
سربازی و شهادت در راهتان نیز برای چون منی ممکن خواهد شد
+
ای کاش با نگاهتان
منِ بی سر و پا
بی سر و پا گردم؛
ای کاش...