می خواست دعا کند
سه بار گفتم:
"من"
و یک بار نگفتم:
"ما"
اما به گذشته ام که نگاه می کنم
می بینم این "من" از هیچ هم کمتر است!
می خواست دعا کند
سه بار گفتم:
"من"
و یک بار نگفتم:
"ما"
اما به گذشته ام که نگاه می کنم
می بینم این "من" از هیچ هم کمتر است!
هیچ جا نمی روم
اصلا زیرانداز هم نمی خواهم
همینجا
جلوی در
روی خاک ها
می نشینم
مگر یک بنده به جز خانه ی صاحبش کجا را دارد خدای من؟!
نه بالی می خواهم
و نه پوتین
حتی اگر جنگی در کار نباشد
باز هم می توانم پرواز کنم!
( پی نوشت: کاش برسد به دست سید شهیدان اهل قلم... )
تو تیغ بیاور
و من گردناصلا این گردن اگر در اختیار تو نباشد چه سودی دارد ارباب؟!
خدایا
می ترسم
پای طناب دار دوری از تو روم
و تو مرا نجات ندهی
می شنوی؟
صدای پای زائرانت است
همان جمعی که
خواستم بینشان باشم
اما نشد
ارباب... من هم کربلا می خواهم :((
دانستن کافی نیست
باید بدانی
لمس کنی
بچشی
بشنوی
و ببینی
که خدا هست...
خدایا شرمنده ام...
تو با اینکه من بد بودم از من گذشتی
اما
من با اینکه تو خوب بودی از "من" نگذشتم!
چه زندگی یی شده است!
هر روز صبح عهد می خوانیم
و هر روز عصر عهد می شکنیم...
در زندگیت
مراقب حیوانات درنده باش باش
چندیست که شهرنشین شده اند!
و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان
زیادیان و مروانیان هلهله کردند
کنار گودال
و کنار خیابان
الهم العنهم جمیعا
یادم نمی رود
تو همانی هستی
که وقتی دیدی بال و پر دلم شکسته است
آب و دانه اش دادی
و اجازه دادی در کویت پرواز کند
یابن الزهرا
تو را نمی بینم
و صدایت را نمی شنوم
اما باز هم دلم خوش است
چون می دانم حرف هایم را
گوش می دهی
و جواب
یابن الزهرا
فکرش را بکن
یک عمر انتظارش را بکشی
اما
بدون دیدنش بمیری
آقا... دلت می آید که چنین شویم؟؟
خودت را جای مولایت بگذار
با داشتن امثال من و تو
چه کم دارد از خون دل؟
گفت زمستان که شود گل نرگس می روید
حالا عمریست که زمستان شده است
اما او نمی دانست
تا بهار نشود
گل نرگس نمی روید
پرسیدم شغلت چیست؟
جواب داد: کشاورزی
_اینجا که چیز دیگری نوشته است
_آن شغل موقتیم است... آنجا بذر می پاشم، تا وقت درو پشیمان نشوم!
( قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : الدنیا مزرعةالاخرة ، دنیا مزرعه ی آخرت است )