یک سال روزگار گشت
من نیز می خواهم
باز ،
گردم
سمت شما...
صلی الله علیکم ایها الشهداء
پ.ن:
ان شاءلله فردا عازم راهیان نور خواهم بود، لطفا حلال بفرمایید...
یک سال روزگار گشت
من نیز می خواهم
باز ،
گردم
سمت شما...
صلی الله علیکم ایها الشهداء
پ.ن:
ان شاءلله فردا عازم راهیان نور خواهم بود، لطفا حلال بفرمایید...
پرواز
نه بال می خواست
نه پر
زمانی یک ترکش کوچک کافی بود...
پ.ن:
هرچند که بی بال و پر ها از همان ترکش کوچک نیز محرومند...
دلم هوای نوشتن دارد
نوشتن از قدم هایی
که رفتند و باز نگشتند...
السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه، السلام علیکم یا شهداء...
شهر را به ما سپردند
و رفتند، برای دفاع از شهر...
شهر را به ما سپردند . . .
+سلام بر شهدا
گمانم
بعد مولا
این شهدا باشند
که بهتر از همه طعم فراموش شدن را می چشند...
چادرش را بوسه زد و گفت
یادت باشد
من
می روم
تا حجابت بماند
. . . و پرواز کرد!
پی نوشت: چه کرده ایم با شهدایمان؟!
شاید
نخواستی
آنجا - پیش حجت تو بر روی زمین
شهید شوم
و شاید
کار های مهمتری بر روی دوشم گذاشته ای
که باید تمامشان کنم...
پی نوشت:
سلام مجدد، بنده برگشتم
نور این سرزمین از خود نیست
از آسمان
نور می بارد
به زمین
در سرزمین نور...
السلام علیکم یا شهدا
شهدا...
می گویند دعوت کرده اید مرا
اما می دانم لیاقتش را ندارم
هر لحظه منتظر حادثه ای هستم
که مرا از آمدن باز دارد
تا بفهمم هنوز دعوت نشده ام...
پی نوشت:
قراره ان شاءلله فردا برم راهیان نور. اگه مشکلی پیش نیاد!
برخی روی خاکند
اما از تمام دنیا پایین ترند
و برخی زیر خاک
و از تمام دنیا بالاتر...
بسم الله الرحمن الرحیم
یه مدته می خوام باهاتون رفیق شم
اما شهدا که رفیق بی معرفت نمی خوان... خودتون بگین؛می خواین؟!
آی شهدا... میشه دست رفیقتون رو بگیرین و نذارین نارفیقی کنه؟