به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۰۲ ب.ظ

تا بفهمم...

شهدا...

می گویند دعوت کرده اید مرا

اما می دانم لیاقتش را ندارم

هر لحظه منتظر حادثه ای هستم

که مرا از آمدن باز دارد

تا بفهمم هنوز دعوت نشده ام...


پی نوشت:

قراره ان شاءلله فردا برم راهیان نور. اگه مشکلی پیش نیاد!



نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

تا بفهمم...

دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۰۲ ب.ظ

شهدا...

می گویند دعوت کرده اید مرا

اما می دانم لیاقتش را ندارم

هر لحظه منتظر حادثه ای هستم

که مرا از آمدن باز دارد

تا بفهمم هنوز دعوت نشده ام...


پی نوشت:

قراره ان شاءلله فردا برم راهیان نور. اگه مشکلی پیش نیاد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۱۴
امیر حسین

شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی