خدا با من است...

خدا با من است

حتی اگر

من با او نباشم...

من ماندم و...

مرغ از قفس پرید ...

... من ماندم و

                   قفسم

پی نوشت:

البته حال این روز هام اینجور نیست شکر خدا :)

عبادت بی حاصل

یک عمر بُدی گرم عبادت ای دل،

یک عمر بُدی ز ذکر یارت غافل

برگرد به سویش و پایان ده

یک عمر، عبادتِ بی حاصل

تقی...

تقی

یعنی

با تقوا...

... کاش بویی از این صفت مولامان بریم . . .

السلام علیک یا محمد بن علی التقی

میلاد امام جواد علیه السلام مبارک باد

مبادا...

مبادا

پایمان

روی گلبرگ های گل یاس رود...

برگ‌ریزان

تو که نیستی

پاییز هم

دل خوشی ندارد

از این برگ‌ریزان...

مردانگی!

می گفت:

تو چقدر مردی

تمام این دنیا را رها کردی برای آخرتت

پاسخ داد:

تو از من مرد تری

که تمام آخرت را رها کردی برای این دنیا...

پی نوشت:

چقدر مردانگی هایمان زیاد شده است...!

خورشید دنیا

این شب ها

برای روز شدن

تو را می خواهند...

کجایی ای خورشید دنیا؟!

خاموشی آسمان

خاموشی آسمان

از نبودن ستاره ها نیست

از بسته بودن چشم های ماست...

حماسه سرایی

می خواهم

حتی اگر شده با یک بیت

دست بر حماسه سرایی برم

تا یکی از ابیات این حماسه ها به نامم باشد . . .

. . . حماسه هایی سیاسی و اقتصادی!

پی نوشت:

همه مان باید بیتی از این حماسه ها را بسراییم...

همه دنیا همه دنیا همه دنیای جهان است...

زندگی کافی نیست

بندگیمان باید

بندگی از سر شوق

بندگی از همه اعماق وجود

بندگی از سر احساس و تفکر باید

بندگی یعنی عشق

بندگی عشق به معشوق و به معبود و به ممدوح تمام هستی‌ست

بندگی عشق به هستی و تمام دنیاست

بندگی زندگی دنیاییست

و مگر چیست به جز "او" دنیا؟!

پی نوشت:

همه دنیا همه دنیا همه دنیای جهان و همه دنیای تمامِ خلق است...

بندگی

زندگی کافی نیست،

بندگی باید کرد

کار که برای او باشد پشیمانی ندارد!

1)

از کارش پشیمان بود

انگار فراموش کرده بود

که از همان ابتدا کارش برای خدا بوده است!

2)

می گفت:

" دیگران که وظیفه شان را انجام ندادند،

چرا من باز کارم را تکرار کنم؟! "

3)

اصلح که باشد

باید برایش تلاش کنیم

چه تفاوت دارد که اصلح های گذشته چه کرده اند؟!

پی نوشت:

سخنی از امام خمینی در ادامه مطلب - حتما بخوانید

کوچه بارانی

دلم

چشمانی بارانی می خواهد

با ابرهایی از جنس تو...

عهد شکنی

عهد شکنی های ما

که کرم تو را از بین نمی برد

می برد؟!

نگاهی بر بهشت...

دل من

دیدن بهشت می خواهد...

...لحظه ای چشم بر پای تو . . .

( بهشت زیر پای مادران است، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم )

پی نوشت1 :

می ترسم از آن روز که حسرت با تو بودن را خورم...

پی نوشت2 :

عیدتون مبارک

کجایی ای خورشید...؟!

روزمان شب شد

و شب ماند

کجایی، تو ای خورشید روزهامان؟!

مادرم...

مادر

دستانم را بگیرم

و به من راه رفتن را بیاموز

که سخت محتاج راه رفتنم...

السلام علیک یا صدیقة الکبری...

پی نوشت:

عیدتون مبارک :)

مرگ...

آنگاه که از تو برای ما

نه دیدنی باشد

و نه شنیدنی

چیست زندگی هامان

جز مرگ...؟!

پی نوشت:

دیدن و شنیدن همیشه با چشم و گوش نیست... گاه با دل است!

بت شکستن...

بگویید ابراهیم(ع) بیاید

می خواهم

لحظه ای تبرش را قرض بگیرم

برای شکستن این بت نفس...

راه خانه ی تو

نمی گویم راه نیست؛

هست...

اما

کاش پاهایم به راه می افتادند؛

راه خانه ی تو . . .

کاش هر چه زودتر کنار روند...

کاش

ابر ها

مثل باد

کنار روند

از مقابل خورشید...

الهم عجل لولیک الفرج

چشم بر هم گذاشت...

تا چشم بر هم گذاشت

روزش شب شد

و باز چشم بر هم گذاشت

اما دیگر شبش روز نشد . . .!

پی نوشت:

در چشم بر هم زدنی از دنیا می رویم...

دیگر چه می ماند؟

عمل هامان که به تو نزدیک نیست

اگر زبانمان هم از تو دور شود

دیگر چه می ماند از ما؟!

که به سویش گردیم...

به خدامان بنگر

که چگونه

با گلی سرخ به دست

هر زمان منتظر است

که به سویش گردیم...

بی تو هیچم

نه سکوت توانم

و نه سخن...

بی تو هیچم مولا . . .

فرمانروا

دیگر دارند فرمانروای تمام عیار می شوند

این نفس های ما!

مردانگی مرتضی آوینی

مردانگی آن است که

کامران آوینی باشی / و آن باشد عقایدت

اما خود را به جایی رسانی

که شوی

شهید مرتضی آوینی...

مگذار دور شویم از تو...

برگ و بار این درخت همه از توست

  مبادا

           پاییزش را بخواهی

                                    خدای من...

سرنوشت سیاه

چه تلخ است

سرنوشتی

که دیدار "تو" در آن نباشد...

یابن‌الحسن

بیا و نجاتمان ده ازین سرنوشت های سیاه...