به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۱۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

چیزی نمی خواهم

همین که "تو" پشت من باشی

از تمام دنیا بی نیازم می کند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۳
امیر حسین

این قلم ها چه می توانند بگویند؟!

هر چه بفهمیم و بگوییم

باز کم است...

تنها / چاه / می فهمد

رنج علی(ع) بعد فاطمه(س) را . . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۱
امیر حسین

همیشه خواسته ای مرا

کاش

بعد این

برای همیشه

من / فقط تو را...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۴۹
امیر حسین

خدایمان هم ساعتی شده است...

ساعتی خدا را داریم

و ساعتی دیگر / انگار نه انگار که خدایی در کار است!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۵۷
امیر حسین

دعای باران می خوانیم

در این خشکسالی هزار و اندی ساله ی زمین

. . . الــهــــم عـجـــل لـولــیـــک الـفــــرج

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۳۲
امیر حسین

چرا باید

تلخی ها را

شیرین بچشیم؟؟

چه بر سرمان آمده است؟ . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۰۴:۰۸
امیر حسین

نبودی

تا ببینی / بی تو

چه خاموش / نفس نفس زدم

. . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۰۲
امیر حسین

گمان می کرد دست و دل بازی را به انتهایش رسانده است

حتی همسرش را هم بخشید

به چشمان ناپاک خیابان ها...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۵۹
امیر حسین

می دانیم که شاهد و ناظری

چه می شود

غایب می پنداریمت

و دور از چشمانت...


پی نوشت:

کاش نبینی کارهایمان را

کاش دلت نشکند

یابن الزهرا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۰۵
امیر حسین

من بنده ی خوبی نباشم

تو که خدای خوبی هستی...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۵۱
امیر حسین

بیچارگی 

آن موقعیست

که

نماز صبحمان را نیز

در خواب

بخوانیم!


( @تعقیبات )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۳۷
امیر حسین

راستی

چگونه سربازی می خواهی؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۲
امیر حسین

راه این آسمان را

باید از ستاره ها تشخیص داد

ستاره که نه...

چهارده خورشید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۴۹
امیر حسین

. . .


پی نوشت:

این حرف ها بماند بین من و خودت، مثل تمام چیز هایی که بینمان ماند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۵۱
امیر حسین

وقتی

دل هایمان

تاب با او "ماندن" را ندارند

چه انتظار است از چشمانمان...؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۴۱
امیر حسین

چه بیماری ها که شنیده ام شفا داده ای

دیگر مطمئنم

از پس بیماری های این دل های ما نیز بر می آیی

یا باب الحوائج

یا ابالفضل العباس

یا قطیع الکفین...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۸
امیر حسین

کاش نریزد

آبرویی که

          بهایش

               خون شما بوده است

ای / شهدا...


(@ ش ه ی د)

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۷
امیر حسین

آرزوهامان بلند

و خودمان

کوتاه . . .

کاش به آرزوهامان نگاه کند، نه خودمان...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۰۷
امیر حسین

حالمان را

همانطور کن

که خودت می پسندی . . . که احسن الحال همان است و بس

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۵۳
امیر حسین

سالنامه های ما هیچکدام باطل نمی شوند
همه بایگانی می شوند
. . . الی یوم الوقت المعلوم . . ..حجر 38.. . .


(@سال 91)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۴۴
امیر حسین

چادرش را بوسه زد و گفت

یادت باشد

من

می روم

تا حجابت بماند

. . . و پرواز کرد!


پی نوشت: چه کرده ایم با شهدایمان؟!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۰۸
امیر حسین

شاید

نخواستی

آنجا - پیش حجت تو بر روی زمین

شهید شوم

و شاید

کار های مهمتری بر روی دوشم گذاشته ای

که باید تمامشان کنم...


پی نوشت:

سلام مجدد، بنده برگشتم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۴۶
امیر حسین

برخی روی خاکند

اما از تمام دنیا پایین ترند

و برخی زیر خاک

و از تمام دنیا بالاتر...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۰۵
امیر حسین

گاه حس می کنم حکایتمان مانند کسی است

که در انتظار معشوق

چشمانش را به راه دوخته بود

اما

مدام از راه دور می شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۳۲
امیر حسین

دیگر آرام شده بود؛

حس می کرد گرم ترین آغوش دنیا را دارد

و چه حس شیرینی داشت

که خدایش را یافته است...


( الا بذکر الله تطمئن القلوب )

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۴۷
امیر حسین

سخت است

که بدانی

هم نوعانت در سختی به سر می برند

و سخت است

که بدانی

اگر عده ای به حق خود قانع بودند

دیگر هیچ کس فقیر نبود

و سخت تر آن است

که بدانی

با این حال

چقدر فقرا زیادند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۳
امیر حسین

برای دیدن امام زمانتان

چه سختی ها متحمل شدید بانو

حال آنکه ما

برای دیدن امام زمانمان

حاضر نیستیم حتی سختی کنار گذاشتن گناهان کوچک را کنار بگذاریم...

السلام علیک یا فاطمةالمعصومه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۵۸
امیر حسین

خنده دار است

فقیری که تمام اموالش از دیگران است

و هر روز آنقدر به داشتن آنها مغرور می شود که صاحب اموال را فراموش می کند!

_ ... فقیری که فراموش می کند هیچ ندارد و همه چیزش از خداست! _

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۲۱
امیر حسین

چگونه ادعای سوادمان می شود

وقتی هنوز معنی دو کلمه "حضور" و "غیاب" را نمی دانیم؟

مدام برای فردی که حاضر است لفظ "غایب" را به کار می بریم

و برای خودمان لفظ "حاضر" ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۸
امیر حسین

چشمه باید از نور بجوشد

وگرنه بودن و نبودن آن فرقی ندارد...

اصلا همان بهتر که بخشکد

چشمه احساسی که خدا نداشته باشد!


پی نوشت:

خدایا... چشمه ها را پر از نور کن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۵۱
امیر حسین