به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ

چشم بر هم گذاشت...

تا چشم بر هم گذاشت

روزش شب شد

و باز چشم بر هم گذاشت

اما دیگر شبش روز نشد . . .!


پی نوشت:

در چشم بر هم زدنی از دنیا می رویم...



نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

چشم بر هم گذاشت...

سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ

تا چشم بر هم گذاشت

روزش شب شد

و باز چشم بر هم گذاشت

اما دیگر شبش روز نشد . . .!


پی نوشت:

در چشم بر هم زدنی از دنیا می رویم...

نظرات  (۲)

ناگهان چقدر زود دیر میشود...
انّالله.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی