آنقدر می مانم تا...

می خواهم تحصن کنم

مقابل خانه ات!

آنقدر می مانم تا راهم دهی

خدای من...

هیچ ندارم...

هیچ

ندارم

که بگویم

جز آنکه خودت را به یادت بیاورم...

. . .

. . .

پی نوشت:

این حرف ها بماند بین من و خودت، مثل تمام چیز هایی که بینمان ماند...

یا باب الحوائج

چه بیماری ها که شنیده ام شفا داده ای

دیگر مطمئنم

از پس بیماری های این دل های ما نیز بر می آیی

یا باب الحوائج

یا ابالفضل العباس

یا قطیع الکفین...

بغضی در گلویمان گیر کرده است

درد

به گلویمان رسیده است

... بیا و این بغض را بشکن / یابن الحسن

دیگر نمی گذارم

دیگر

نمی گذارم 

تو هم / مانند پدرت

تنها قدم برداری...

... / در کوچه های مدینه / ...

پی نوشت:

بانو! نمی دانی همسرت بعد تو چه تنها شد ؛ و حال فرزندت چه تنهاست ...

به آرزوهایمان نگاه کن...

آرزوهامان بلند

و خودمان

کوتاه . . .

کاش به آرزوهامان نگاه کند، نه خودمان...

احسن الحال

حالمان را

همانطور کن

که خودت می پسندی . . . که احسن الحال همان است و بس

هفت سینمان را بچین . . .

سال ما

فقط / با تو

"نو" می شود

یابن العسکری

پی نوشت:

منتظریم هفت سینمان را تو بچینی؛ نمی خواهی سر سفره ما بیایی . . . ای بزرگ خانواده؟!

چه سخت می گذرد . . .

چه سخت می گذرد

                       دیدن روزگاری که

                                              چشمانش

                                                               از دیدن تو

                                                                               کور است

( عزیزٌ عَلیَّ أن أَرَی الخلقَ و لاتُری؛ سخت است بر من که مردم را ببینم و تو را نبینم .. . . دعای ندبه . . .. )

کودک گم شده

کودکی که گم شود

بهتر از مادرش

چه کسی می تواند پیدایش کند؟

. . .

مادر

پیدایم کن

که در این سیاهی ها

گم گشته ام

شاید کار های مهمتری دارم...

شاید

نخواستی

آنجا - پیش حجت تو بر روی زمین

شهید شوم

و شاید

کار های مهمتری بر روی دوشم گذاشته ای

که باید تمامشان کنم...

پی نوشت:

سلام مجدد، بنده برگشتم

جان عالم بر لب آمد، اما جان عالم نیامد...

حالا دیگر

عالم مانده است و

جانی

که ترس است

در نبودت

بر لب آید...

دفتری خیس از اشک های شما...

شرمنده ایم آقا

آخر

دفتر اعمالمان

پر از قطرات اشک شما شده است

و شاید

پر از آه هایتان

بعد گریه ها...

دعایت می کنم

می گویند

از دعای گربه سیاه

بارانی نمی بارد

اما می دانم

خدای من کریم است...

پس دعایت می کنم:

اللهم عجل لولیک الفرج

تو را می خواهم

می گویند دنیا را نخواهید

اما به این حرف ها کاری ندارم

من دنیا را می خواهم

یابن الحسن... دنیای من تویی مولا...

پناهم بده

مگـــر جز تـــو کـه را دارم کـه به او پـنــاه بــرم؟؟
اصـــــلا...
چــه پــنــــاهــگــاهی بـهتــر از حــریــم تـــــــو؟!
"بــ ـی کـســم ای شـــاه پنـــــــاهم بــده"

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

دلی خلوت

خدایا

یک دل خلوت می خواهم

و تو را...

تا کمی در دلم با تو خلوت کنم!

خدایا مگر که را جز تو دارم؟

نکند روزی رسد

من بمانم

یک زبان بند آمده

و نکیر و منکر

خدایا...

ذکر تو

دلی که با پاره شدن یک تسبیح

از ذکر تو باز بماند

دل نیست...

کاش ببینم که تو هستی

زندگی در نبود تو سخت است

کاش

قبل این که من نباشم

ببینم که تو هستی...

اجازه ام می دهی؟

رویــ ـ ــم ســ ـ ــیــ ـ ــاه اســ ـ ــت

امــــــــــا

از نورانیــت بــــارگاه شمـــا کــه کمـ نمــــی کنـــــد...

مــــــولا

مـی خـواهـــم بــه حــریــمــتـــان قـــدم گــذارم

اجـــازه امـ مــی دهیـــــــد؟؟


( ان شاءلله امروز عازم مشهد مقدس هستم، حلال کنید. )

ندیده ها...

ما

وقت خطا

تو را ندیدیم

و تو

وقت بخشش

خطا هایمان را...

خدایا کمکم کن غیرممکن ها را ممکن کنم...

می گویم غیرممکن است

اما می دانم

تو که بخواهی

هیچ چیز غیر ممکن نیست

پس کارم را به تو می سپارم...

می خواهم دلبسته ی تو باشم...

کاش

دلم را

به غل و زنجیر می کشیدی

به گره هایی که من می زنم اعتمادی نیست...

(زنجیر : دلبسته)

فقط از لطف تو

خدایا

هر کس نداند

من که می دانم

تمام این ها فقط از لطف توست...

ابرهای آسمان تو

ابر های آسمان تو

به چشمانم

کوچ کرده اند...

خدایا

بارانی بفرست!

امید من

چیزی ندارم

جز یک امید

که آن هم از توست...

چاهی برای درددل

یا أباالحسن

کجایی که ببینی

فرزندت

سال هاست حتی "چاه" هم برای درددل ندارد...

هفت روز...

هفت روز دیگـــــــــر

بـــ ـ ـــدون تـــ ـ ـــو ...

کی تمام می شود این جدایی گل زهرا؟؟؟