به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۲۶۹ مطلب با موضوع «بر داشت» ثبت شده است

این روز ها

خیابان ها

پر شده است از فروشندگان گل نرگس

چقدر ساده می فروشند...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۴
امیر حسین

دردی که او بدهد

درمانش را جز او که می تواند بدهد؟؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۰
امیر حسین
دو پدر به این رئوفی داریم
و در خانه ی هر کس و ناکس گدایی می کنیم

(قال رسول الله: أنا و علی آبوا هذه الامة. من و علی دو پدر این امتیم)
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۱۳
امیر حسین

امشب

از خانه ی حضرت آمنه (س)

باران می بارد...


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۱ ، ۰۱:۵۱
امیر حسین

لازم نیست نام کسی رضا خان پهلوی باشد

یا سمتش پادشاهی یک کشور باشد

حتی در رفتار با همسر، یا حتی کودک خردسال همسایه، نیز ممکن است مستکبر باشیم

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۲۱:۵۴
امیر حسین

بهترین بشر را آفرید

نامش را محمد نهاد

تبارک الله احسن اخالقین...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۳۹
امیر حسین

"دلت پاک باشد"

آری...

دلت باید پاک باشد

اما مگر می شود دلت در عملت تجلی نکند؟؟

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۲۹
امیر حسین

بین آسمان و زمین دیوار نکشیده اند

این کویر است

که چتر به دست گرفته...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۴۵
امیر حسین

باید رود بود

رودخانه ای که تمام وجودش را به دریا می دهد

و هیچ نمی گوید...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۴۱
امیر حسین

اینجا زندگی گونه ای دیگر است

برگ ها ی خشکیده

وقت بهار می افتند...

بعد از زمستان گناه!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۴
امیر حسین

با خورشید که همنشین شوی

دیگر دلت به کمتر از آن راضی نمی شود

حتی اگر خورشیدش پشت ابر باشد...


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۲۸
امیر حسین

این دست ها

برای نوشتن

گرما می خواهند

آن هم نه هر گرمایی

گرمایی که از دل یار آمده باشد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۲۴
امیر حسین

زمانه ی عجیبیست

یک نفر را هزار و اندی سال به انفرادی فرستاده ایم

درها را به رویش قفل کرده ایم

مدام برایش زبان درازی می کنیم

و می گوییم:

بیا پیش ما...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۲۰
امیر حسین

این کویر

با یک نگاه تو جنت می شود

مولا جان...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۱ ، ۲۱:۵۸
امیر حسین

اگر برای زندگـــی آمده بودیم مشکلی نبود

مساله اینجاست

برای بندگـــی آمده ایم اینجا...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۱ ، ۲۱:۴۴
امیر حسین

ما چه می فهمیم معنای انتظار را؟

انتظار را آن امامی می فهمد

که هزار و اندی سال خون دل خورده است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۰۵
امیر حسین

یادمان باشد

خون دل خوردن ها

ادامه دهنده ی

خون دادن هاست

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۵۹
امیر حسین

غیبت

غربت

این دو واژه از ابتدا همراه هم نبودند

ما آنها را همنشین کردیم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۰
امیر حسین

باید به آسمان رفت...

باید کمی از گرد و غبار این دنیا خلاص شد

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۱ ، ۱۲:۲۹
امیر حسین

حسین علیه السلام سرسپرده می خواهد

و ما

دل سپرده هم نیستیم

چه رسد به...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۱۴:۳۹
امیر حسین

کوچه همان کوچه است

آنجا با ضربه ها به پهلوی مادر زدند

اینجا با نگاه ها به پهلوی فرزندش...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۱۴:۰۱
امیر حسین

هزار و اندی سال

منتظر فرجش است

و هزار و اندی سال است که هنوز عید ها را جشن می گیریم

جالب تر اینجاست

که به او تبریک می گوییم

آخر چه چیز را تبریک می گوییم؟

محبان بی وفایش را؟!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۱ ، ۲۳:۳۳
امیر حسین

عبد باشیم یا نباشیم

او ربوبیت می کند

اما این رسم بندگی نیست...

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۱ ، ۱۱:۴۲
امیر حسین

می گویند ماه صفر، ماه درد است

اما من می گویم

تا وقتی که نیاید

تمام ماه های سال، ماه دردند...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۲۳:۳۲
امیر حسین

درخت ماند
و
خواب زمستانی
و فکر انتظار پرنده ای که کوچ کرده بود
انگار نمی دانست اگر سبز شود پرنده برمیگردد...

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۵:۲۹
امیر حسین

دور معشوقت بگردی

و بعد آن

به دور از هر دغدغه

روی گنبد

کنارش

بنشینی...


کبوتر بودن هم عـــالمی دارد

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۴:۵۸
امیر حسین

یک چتر

در کویر

وقت باران

تمام برنامه هایش را به هم زد...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۴:۰۷
امیر حسین

چمدانش را بست، گفت می خواهم به سفر بروم

پرسیدم: کجا به سلامتی

_یه جای خوب! تو هم چمدونت را ببند...

_من دیگه واسه چی؟ من که قصد سفر ندارم

_هممون مسافریم، قصد هم نداشته باشی به زور می برنت، اگه از قبل چمدونت رو نبندی برات سخت تره!


( چمدانمان را که می بندیم نباید زیاد سنگینش کنیم...

یک کفن کافیست

بار اضافی که نمی گذارند ببریم، تازه جریمه هم دارد! )


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۲۳:۵۹
امیر حسین

قبل از انجام گناه

تفألی به دفتر نفس زد

می خواست ذره ای به "قربة الی الشیطان" بودن کارش لطمه وارد نشود!!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۹:۲۶
امیر حسین

روزگار عجیبیست

شیطان

از بعضی ها

رضایت نامه می گیرد

و بعد آن

سرشان را می برد

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۹:۲۴
امیر حسین