چه ماجرایی شده است برات کربلای من
سال هاست منتظر یک امضا مانده ام
سال هاست منتظر یک امضا مانده ام
حتی اینجا
وقت خواندن این نوشته
با توست
( و هو معکم این ما کنتم . حدید4 )
این صفحه را برای من و تو خالی گذاشته اند
تازه این برای این طرف خط است
خدا می داند آن طرف خط چه آش هایی برایمان می پزند
حاسبوا قبل ان تحاسبوا
چشم هایش همه را می دید
به جز خدا
انگار همه محرم شده بودند
به جز خدا
چشم هایی که دنبال همسرش بودند را می دید
و باز سکوت می کرد
انگار چیزی به نام "غیرت" برایش تعریف نشده بود
بالاخره یک روز خوب،
می افتد
آن اتفاق خوب
خدایا
بهشت نمی خواهیم
این را هر جایی که می خواهی بنویس
فقط تو را می خواهیم!