به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۲ ب.ظ

حالا هیچ کدام را ندارم

از مدینه که می آمدیم

گاهی کنار پدر بودم

گاه روی دوش عمو عباس

گاه در بغل داداش علی اکبر

اما حالا...



نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

حالا هیچ کدام را ندارم

چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۲ ب.ظ

از مدینه که می آمدیم

گاهی کنار پدر بودم

گاه روی دوش عمو عباس

گاه در بغل داداش علی اکبر

اما حالا...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی