دوست دارم یک شب تا صبح
مانند تو
به حال این محب تو بگریم
هیچ وقت نفهمیدیم
جای گل نرگس داخل گلدان است
و به این وضع راضی ماندیم...
بالاخره یک روز خوب،
می افتد
آن اتفاق خوب
"به خاطر من مهدی او را ببخش"
چه حالی می شوی
وقتی بعد از گریه برای تو
مولایت این را به خدا می گوید؟
نمک بخور
نمکدان را هم خواستی بشکنی، بشکن
اصلا دل مولا سیری چند؟
بگذار دل مهدی فاطمه بشکند.
تو فقط نمکت را بخور و گناه کن!
مولا
دلت که می گیرد
برو سراغ یک چاه
و از ما به چاه شکایت کن
اما بدان از روی دشمنی با تو نیست این ها...
هنوز که هنوز است
بعد اینهمه سال
یک منزل از سفر اسرای کربلا مانده است
منزل موعود...