به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۱۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین علیه السلام» ثبت شده است

تصمیم دارم بعد این

کمتر روضه ات را بنویسم

جایش روضه های نوشته ام را بخوانم

فکر کنم

و گریه های جا مانده را ادا کنم

یا اقلا وقت نوشتن حواسم را جمع کنم

و نگذارم گریه ای جا بماند!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۲:۱۶
امیر حسین

نامت را که می برم

عطر عجیبی در فضا می پیچد

نمی دانم این عطر سیب از کجاست

فقط می دانم دوست دارم مدام صدایت کنم

حسین(ع) حسین(ع) حسین(ع) حسین(ع)...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۰۱:۰۴
امیر حسین
کاش اسرا خسته نشوند
هنوز که چیزی نگذشته!
ماجرا ها از زندگی بی حسین(ع) مانده است
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۳
امیر حسین
نیزه ها تا آسمان هفتم اوج گرفته اند
پایین تر از آن جای این سر ها نیست...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۸:۳۷
امیر حسین
سعی بین صفا و مروه ی من
در بین الحرمین است
می گذاری حاجی شوم مولا؟!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۸:۳۵
امیر حسین
از مدینه که می آمدیم بابایم سر داشت
حالا هم سر دارد
اما فقط سر دارد...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۵۲
امیر حسین
همه غم هایم مال تو بود
و درمانشان می کردی
حالا همه غم های من مال خودم
اما بابایی تو غم های عمه را درمان کن
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۴۵
امیر حسین

خسته که می شوی

به صورت پدرت نگاه کن

اما خدا را هم شکر کن

که نباید پدرت را در تشت ببینی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۶:۵۰
امیر حسین

اشک را خدا برای آن آفریده است

که در مصیبت تو ریخته شود

وگرنه چه فایده از این اشک ها؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۶:۴۲
امیر حسین

به پیرهن عزایت بگو:

تو برایم شاهد باش

آن دنیا که می روم

می خواهم بگویم پیرهن عزایم را بیاورید

که شهادت دهد چه ها دیده است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۶:۳۹
امیر حسین

به لباس سیاهمان ایراد می گیرند

اما نمی دانند:

در عزای ارباب

آسمان نیز سیاه پوش می شود

و مثل باران اشک می ریزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۲۵
امیر حسین

اربابت را که صدا می زنی

قطعه قطعه صدا بزن

اینگونه:

حـ  ـسـ  ـیـ  ـن (ع)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۲۳:۱۸
امیر حسین

ضربان قلبم کند شده است

باز دکتر برایم تجویز می کند

روضه ی ارباب

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۹
امیر حسین

نمی گویم چرا آمدی
اما کاش زودتر می آمدی
و سه ساله ات را با خود می بردی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۱ ، ۰۶:۲۹
امیر حسین

دوست دارم قدمم ثابت شود در راه تو

کنار حسین(ع) و یارانش

اما خوب می دانم

بدون کمک تو نمی شود...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۱۳
امیر حسین

مرگ شیرین تر است
از زندگی ای که تو در آن نباشی
یا اباعبدالله

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۱ ، ۲۱:۵۷
امیر حسین

یا أهل العالم

نُکثَت ذِمة الحسین(ع)

هُتکت حرمة الحسین(ع)

سُئل دَم الحسین(ع)

قُطع وَتین الحسین(ع)

یا أهل العالم

قُتل الحسین(ع) بکربلاء عطشانا

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۱ ، ۱۳:۱۷
امیر حسین

قامت او مثل مادرش زهرا(س) خمیده است
چه کمرشکن است داغ علمدار

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۰۷
امیر حسین

پا شو علی
عمه ات دارد می آید
نکند تن عربا عربای تو را ببیند علی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۷:۲۴
امیر حسین

غروب چهارم دارد از راه می رسد

کم کم غروب محرم هم می آید

اما می ترسم...

می ترسم عمرم هم غروب کند و هنوز حسینی نشده باشم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۱۶:۰۶
امیر حسین

دلم را می بینی؟

خرابه شده است!

اما دختر سه ساله ات ثابت کرد که تو به خرابه هم قدم می گذاری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۶:۵۳
امیر حسین

خدایا به تو شکایت می کنم

از نفسی که

می خواهد من را از حسین علیه السلام دور کند

الهم أنی أشکوا الیک

من نفس یتحاول أن

یبعدنی عن الحسین علیه السلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۶:۰۶
امیر حسین

دروغ گفته ام

اگر نفس کشیدن بدون حسین علیه السلام را زندگانی بدانم

زندگی من مولایم است...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۱:۳۰
امیر حسین

عمه ببین:

آخر بابا پیش من آمد!

دیگر از این خرابه خسته شده ام...

حالا نوبت من است به مهمانی او بروم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۰:۰۴
امیر حسین

آب...چه کلمه دردناکی!

یاد عمو می اندازد مرا.

راستی عمه...! عمویم کجاست؟ چقدر آن سر بالای نیزه شبیه عموست!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۱:۰۲
امیر حسین

کربلایی شدن بهانه است
باید حسینی شد...
باید دید به ندای "هل من ناصر ینصرنی" مولا لبیک می گوییم یا خیر...

( کربلایی-عین لام )

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۰:۲۳
امیر حسین

عشق است حسین ع،
اما...
مگر از "عشق" هم سر می برند؟!
مگر "عشق" را زیر سم اسبان می گذارند؟
مگر "عشق" را بالای نیزه می برند؟؟!

خدا لعنتت کند ای شمر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۰:۱۱
امیر حسین

دست هایم را که نشان بوسه حیدر داشتند قطع کردی، دیگر به مشک چه کارت بود ای نانجیب؟ مگر ندای"العطش"طفلان را نمی شنیدی؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۲۱:۴۵
امیر حسین

چه ماجرایی داردنینوا...دریای خون،سم اسبان،سرهای بالای نیزه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۱۸:۱۰
امیر حسین

خودم دیدم که تیر سه شعبه به گلوی شیرخواره می زدند
خودم دیدم که کنار نهر، دست های علمدار را می بریدند
خودم دیدم که در گودال، عشق را سر می بریدند

وای که چه دید و چه کشید زینب سلام الله علیها...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۱۶:۳۳
امیر حسین