به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۷۷ مطلب با موضوع «روضه» ثبت شده است

می گویند

امشب

مادر

تنهایمان می گذارد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۲
امیر حسین

بعد آنهمه درد

هنوز هم

رمقی / در بازوی کبودش / مانده بود

بند کفن باز شد و . . .

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۴۱
امیر حسین

امان از دل مهدی
وقت
دیدن
در
و
دیوار
. . .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۵۶
امیر حسین

تمام رنج ها را تحمل کرد

آخر می دانست

یک روز

می آید

دوای درد پهلویش...


پی نوشت:

أین معز الاولیا و مذل الاعداء؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۳۹
امیر حسین

در

و

دیوار

و

...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۱۱:۲۲
امیر حسین

این رسمش نیست

دستان یک مرد را ببندند

و جلوی او

همسرش را...

:((

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۱ ، ۱۱:۳۷
امیر حسین

خدا لعنتش کند

دانست مادرم پشت در است

و محکم تر زد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۴۶
امیر حسین

عشق را صدا کرد،

اما نه مثل هر بار!

این بار با نام برادر صدا زده بود

حسین علیه السلام را...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۰۹:۳۹
امیر حسین

و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان

زیادیان و مروانیان هلهله کردند

کنار گودال

و کنار خیابان

الهم العنهم جمیعا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۶:۱۱
امیر حسین

تیری که با چشمان سقا چنین کرد

با گلوی علی چه می کند؟؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۳:۱۷
امیر حسین

انگار اشتباهی

جای چشم

مشک را نشانه گرفته بودند

شاید برای همین بود که اشک های علمدار با تیر خوردن مشک روانه شد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۱ ، ۱۳:۲۳
امیر حسین
عمه کجایی که ببینی
من و بابا
چقدر راحت شده ایم!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۰۱:۳۲
امیر حسین

تا به حال شده منتظر خورشید باشی

و بعد از جایی که حتی فکرش را نمی کنی خورشید طلوع کند؟

مثلا از داخل تشت، جلوی دخترش!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۷:۴۰
امیر حسین
بغض با گلویش شروع به نبرد کرد
تازه راه درددلش باز شده بود
از دردهای اسیری با پدر می گفت...
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۹
امیر حسین
می خواهم خودت، برای خودت، روضه مکشوف بخوانی
یک روز برو به بیابان
چادر بزن
غروب که شد چادر را آتش بزن و پا برهنه روی خار ها فرار کن!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۱
امیر حسین

بابا؟!

عمو که هنوز آب نیاورده است

چرا عمود خیمه را می کشی؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۱ ، ۱۳:۱۹
امیر حسین

حیف آن ماه نبود

که تیر به چشمانش زدید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۱ ، ۱۲:۳۹
امیر حسین
تعجب نکن از سیلی خوردن سه ساله
این ارث مادریش است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۵
امیر حسین

هیچ وقت نفهمیدیم

جای گل نرگس داخل گلدان است

و به این وضع راضی ماندیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۲۸
امیر حسین
در صفین قرآن را بالای نیزه کردند
اما قطعه قطعه نکردند
ولی در کربلا
ابتدا قران را آیه آیه کردند
و بعد بالای نیزه...
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۰۱:۱۹
امیر حسین
در این بی کسی ها
هنوز در نماز شبش
حسین(ع) را یاد می کند
زینب(س)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۰۱:۰۹
امیر حسین
کاش اسرا خسته نشوند
هنوز که چیزی نگذشته!
ماجرا ها از زندگی بی حسین(ع) مانده است
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۳
امیر حسین
هر کار کنیم هیچ وقت نمی توانیم بفهمیم
چقدر سخت است هزار و اندی سال منتظر باشی...
نمی توانیم بفهمیم!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۰۶:۲۴
امیر حسین
از مدینه که می آمدیم بابایم سر داشت
حالا هم سر دارد
اما فقط سر دارد...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۵۲
امیر حسین
همه غم هایم مال تو بود
و درمانشان می کردی
حالا همه غم های من مال خودم
اما بابایی تو غم های عمه را درمان کن
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۴۵
امیر حسین
به نامحرمان نگاه نمی کردی
اما کاش در شام بودی
و نگاه نامحرمان را می بریدی عباسم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۱۴:۴۷
امیر حسین

از مدینه که می آمدیم

گاهی کنار پدر بودم

گاه روی دوش عمو عباس

گاه در بغل داداش علی اکبر

اما حالا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۶:۵۲
امیر حسین

خسته که می شوی

به صورت پدرت نگاه کن

اما خدا را هم شکر کن

که نباید پدرت را در تشت ببینی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۶:۵۰
امیر حسین

برای دلت روضه بخوان

روضه ی تن زیر آفتاب و سر روی نی

روضه ی لب ها و چوب

روضه ی 6 ماهه و مادر

روضه ی سه ساله و تشت

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۲۳:۲۴
امیر حسین

اربابت را که صدا می زنی

قطعه قطعه صدا بزن

اینگونه:

حـ  ـسـ  ـیـ  ـن (ع)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۲۳:۱۸
امیر حسین