«...و ما کانَ رَبُّکَ نَسیّا»*
وای بر چون منی
که تو چنینی اما
من بیچاره مدام فراموش می کنم...
*سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 64 «و پروردگار تو فراموش کار نیست»
«...و ما کانَ رَبُّکَ نَسیّا»*
وای بر چون منی
که تو چنینی اما
من بیچاره مدام فراموش می کنم...
*سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 64 «و پروردگار تو فراموش کار نیست»
تو که زمین با این عظمت را چنین بهاری می کنی...
خواهش می کنم:
حوّل حالنا الی احسن الحال
تعجب ندارد که هنوز باور نکرده ام سفر را
من کجا و خانه ات ؟!
راستی...
شاید بیچاره تر از من ندیده ای که چنین مسکین نوازی می کنی
خواستم بگویم
صد شکر، که فکر بیچاره ترین ها نیز هستی...
پ.ن:
چهار روز تا سفر مانده و چنین در حیرتم از تو...
پ.ن۲ :
حلال بفرمایید دوستان، ان شاءلله عازم مدینه منوره و مکه مکرمه هستم.
مادر مقابل چرخ خیاطی کهنه اش نشسته بود و لباس می دوخت : «به بازار رفتم، شلوارهای بازار بدن نما بود.»
حتی یک نمونه اش را که در خانه داشت نشانم داد؛
و این من بودم که جز سکوت و آه حسرت جوابی نداشتم...
+نه از درد دست و پایش گلایه می کرد،
و نه حتی از مردم این روزگار؛
تنها گلایه اش از چرخ خیاطی بود که از سر فرسودگی به سختی می دوخت...
پ.ن:
هرچند که می دانم همه جای بازار چنین نیست؛ اما...
"فَفِرّوا إلی الله..." *
پس کجایی / ای بهترین پناهگاه؟!
* سوره مبارکه ذاریات، آیه شریفه 50
با تمام ادعای تبهرش در ریاضیات
هیچگاه نتوانست بفهمد
یک در کنار بی نهایت برابر است با بی نهایت...
پ.ن: ای کاش با تو خدایی شوم، خدا...
غربتت را باور کن؛
قواره های این شهر آنقدر کوچک است،
که هیچ کدام از لباس هایش به تو نمی آید!
پ.ن:
لباس
باید از آسمان باشد،
آنجا که هیچ بویی از زباله های این شهر نبرده است...
یک سال روزگار گشت
من نیز می خواهم
باز ،
گردم
سمت شما...
صلی الله علیکم ایها الشهداء
پ.ن:
ان شاءلله فردا عازم راهیان نور خواهم بود، لطفا حلال بفرمایید...
پرواز
نه بال می خواست
نه پر
زمانی یک ترکش کوچک کافی بود...
پ.ن:
هرچند که بی بال و پر ها از همان ترکش کوچک نیز محرومند...
دلم هوای نوشتن دارد
نوشتن از قدم هایی
که رفتند و باز نگشتند...
السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه، السلام علیکم یا شهداء...
تو که باشی
". . . فَهو حَسبُه"(1) / فهو حسبی ...
(1) "وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ" ؛ سوره مبارکه طلاق، آیه شریفه 3
پیش خداوند
شاید سوره ای دیگر محفوظ باشد،
که با حروف "مقطعه" ی نام شما شروع می گردد...
حـــاء، سیــن، یـــاء، نـــون ؛ حسیــن علیه السلام .
نه صرفا مخاطب خاص؛
که خاص ترین مخاطب عالمی... تو که چنین مخاطب قرار دادنت دلم را آرام می گرداند...
پ.ن:
الا بذکر الله...
پ.ن2 :
می شود دل آرامم شوی؟!
بوی سفر که می آید
دلم به تب و تاب می افتد، دلم چشم به راه می دوزد...
اصلا؛ تمام دنیا یک سمت، حال و هوای سفر به مشهدت یک سمت دیگر...
پ.ن:
هنوز در حد "شاید" و "اگر" است
اما آقای ما رئوف است؛
دلم روشن است که یک بار دیگر...
"لطفا" دعا کنید . . .
پ.ن2:
اللهم ارزقنا زیارت قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام...
مردانه وار
در ره معشوق
ایستاده بود
مردانه تر ز در و دیوار خانه اش...
پ.ن:
گاه یک زن، یک مادر، سیاه می کند روی تمام مذکرها را در ره مردانگی...
چشمانم را باز کن
بگذار با نگاهت از این آسمان بی ستاره خلاصی یابم...