به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۷ ق.ظ

گرفتن آتش در دست...

مادر مقابل چرخ خیاطی کهنه اش نشسته بود و لباس می دوخت : «به بازار رفتم، شلوارهای بازار بدن نما بود.»

حتی یک نمونه اش را که در خانه داشت نشانم داد؛

و این من بودم که جز سکوت و آه حسرت جوابی نداشتم...


+نه از درد دست و پایش گلایه می کرد،

و نه حتی از مردم این روزگار؛

تنها گلایه اش از چرخ خیاطی بود که از سر فرسودگی به سختی می دوخت...


پ.ن:

هرچند که می دانم همه جای بازار چنین نیست؛ اما...



نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

گرفتن آتش در دست...

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۷ ق.ظ

مادر مقابل چرخ خیاطی کهنه اش نشسته بود و لباس می دوخت : «به بازار رفتم، شلوارهای بازار بدن نما بود.»

حتی یک نمونه اش را که در خانه داشت نشانم داد؛

و این من بودم که جز سکوت و آه حسرت جوابی نداشتم...


+نه از درد دست و پایش گلایه می کرد،

و نه حتی از مردم این روزگار؛

تنها گلایه اش از چرخ خیاطی بود که از سر فرسودگی به سختی می دوخت...


پ.ن:

هرچند که می دانم همه جای بازار چنین نیست؛ اما...

نظرات  (۱)

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۲۰ یه تکونی به خودت بده
با سلام.
ایشاالله فردا مهمونی شهدا می ریم اگه برنگشتیم حلالمون کنید.
التماس دعای بی نهایت فراوان.
پاسخ:
سلام علیکم
التماس دعا.
خدانگهدار.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی