کعبه نیز منتظر توست...

چـــه انـتــظـــاری مــی کـشــد "کــعـبـــه"

بــــرای تـکــیـه گـاه تـــــــو شــدن...

الســلام علـیــکــــ یـا بـقیــةالـله فـی ارضـــه

پیش از این نیز نصیحت کرده بودی اما...

آقا جان

شما "فعلا" نصیحت کردید

اما

کاش گوش هایمان نصیحت پذیر باشند

تا این "فعلا" به همینجا ختم شود...

سید علی را تنها گذاشتیم

آن ها علی را تنها گذاشتند...

ما نیز علی را تنها گذاشتیم!

پس فرق ما با اهل کوفه چیست؟

پی نوشت: ایها الناس... سید علی تنهاست!

دل را تو بیرون نمی کنی؛ من هستم که...!

نمی دانم چگونه می توانم روی حرف تو حرفی بزنم

دلم را دعوت کنی به حریمت

و من 

بی آن که تو بیرونش کنی

آن را از حریمت دور کنم...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

این فراموشی های فراوان...

ادعای انتظار می کنیم

اما دعای انتظار...

الهم عجل لولیک الفرج...

کاش از ازل نبود...

سوره کوثر بود و

آیه ی کرامت و

کوچه و

...

آه، کاش نبود دستی که...

صبر او، و ما

هزار و اندی سال برای من و تو صبر کرده است

و ما

حاضر نیستیم

برای او

لحظه ای مقابل گناه صبر کنیم...

شادی در آتش

چه جهنم هایی دیدم در این دنیا
و چه انسان هایی که در آتش آن شادی می کردند...

اما غروبشان پر ز غم است...

ما به کنار
این روزها چه گناهی دارند
که هر جمعه طلوعشان پر از شوق آمدنت است، اما غروبشان...

پناهم بده

مگـــر جز تـــو کـه را دارم کـه به او پـنــاه بــرم؟؟
اصـــــلا...
چــه پــنــــاهــگــاهی بـهتــر از حــریــم تـــــــو؟!
"بــ ـی کـســم ای شـــاه پنـــــــاهم بــده"

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

حضور و غیاب...

چگونه ادعای سوادمان می شود

وقتی هنوز معنی دو کلمه "حضور" و "غیاب" را نمی دانیم؟

مدام برای فردی که حاضر است لفظ "غایب" را به کار می بریم

و برای خودمان لفظ "حاضر" ...

دلم را هوایی کن مولا

نکند دلم هوایی هر کسی شود ...

ارباب

می خواهم

باز "تو" دلم را هوایی کنی...

اما نه هر هوایی

فقط هوای خودت!

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

دلی خلوت

خدایا

یک دل خلوت می خواهم

و تو را...

تا کمی در دلم با تو خلوت کنم!

خدایا مگر که را جز تو دارم؟

نکند روزی رسد

من بمانم

یک زبان بند آمده

و نکیر و منکر

خدایا...

آبی خدایی

می خواهم نام جدیدی برای رنگ آسمان حرمت بگذارم

آبی خدایی...

آخر

آنقدر غرق خدایم می کند

که دیگر آسمان بودنش را فراموش می کنم

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

دهه فجر

جشن می گیریم

اما هنوز هم در دلمان غم داریم...

فجر را جشن می گیریم

به امید روزی که

طلوع خورشید را...

همه چیز تو است و هیچ چیز تو نیست...

همه چیز با تو است و هیچ چیز با تو نیست...

همه چیز نزدیک تو است و هیچ چیز نزدیک تو نیست...

همه چیز در تو است و هیچ چیز در تو نیست...

افهم إن کنت اهله

چشمه نور

چشمه باید از نور بجوشد

وگرنه بودن و نبودن آن فرقی ندارد...

اصلا همان بهتر که بخشکد

چشمه احساسی که خدا نداشته باشد!

پی نوشت:

خدایا... چشمه ها را پر از نور کن

ذکر تو

دلی که با پاره شدن یک تسبیح

از ذکر تو باز بماند

دل نیست...

می روم، اما...

من با پای خودم به اینجا نیامدم
که با پای خودم روم
تو مرا آوردی
و می دانم رئوف تر از آنی که کسی را بیرون کنی...

پی نوشت:
مولا!
حالا که وقت رفتن است
می خواهم
دلم را بیرون نکنی
گوشه ای از دلم را امانت گیر

نگاهی نما

یک نگاه ولایتی تو کافیست
تا دل رمیده ام مطیع شود...

یا اباالحسن
فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی
گوشه چشمی
نگاهی...

کاش ببینم که تو هستی

زندگی در نبود تو سخت است

کاش

قبل این که من نباشم

ببینم که تو هستی...

باز هم نشان دادیم

و باز هم

نشان دادیم

در سخت ترین شرایط نیز

پشت رهبرمانیم

الله اکبر

چه شنیدنی ست
حریم رضوی
مملو از فریاد "الله اکبر"

هوای سرد

می گفت: :
زمانی که هوا سرد است
پا بیرون مگذار
مگر این که به قدری لباس بپوشی که دیگر ترسی از بیماری نداشته باشی
...
گمانم هوای نفس را می گفت، مگر نه...؟!

بال های سفید...

اینجا
بال کلاغ ها را
سفید می کنند
تا مثل کبوتر ها...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

تفاوتی ندارند

اینجا
کبوتر و کلاغ
تفاوتی ندارند...
ادخلوها بسلام آمنین

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

به آسمان می روم

به آسمان می روم
با نردبانی از جنس نور
در حرم تو

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

درد بی درمانم بده...

شفا نمی خواهم از تو
من
به دنبال درد بی درمان آمده ام

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
ان شاءلله دعاگو خواهم بود

قصه ی مهربانی تو...

در کودکی رأفت تو را در قصه ها می شنیدم
اما نمی دانستم
روزی خودم نیز به این قصه ها می پوندم!
ارباب...
دارم به سمت تو می آیم...
می خواهم قصه ای دیگر برایم بنویسی!
السلام علیک یا امام الرئوف، یا علی بن موسی الرضا