به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۰۰ ب.ظ

قصه ی مهربانی تو...

در کودکی رأفت تو را در قصه ها می شنیدم
اما نمی دانستم
روزی خودم نیز به این قصه ها می پوندم!
ارباب...
دارم به سمت تو می آیم...
می خواهم قصه ای دیگر برایم بنویسی!
السلام علیک یا امام الرئوف، یا علی بن موسی الرضا


نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

قصه ی مهربانی تو...

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۰۰ ب.ظ
در کودکی رأفت تو را در قصه ها می شنیدم
اما نمی دانستم
روزی خودم نیز به این قصه ها می پوندم!
ارباب...
دارم به سمت تو می آیم...
می خواهم قصه ای دیگر برایم بنویسی!
السلام علیک یا امام الرئوف، یا علی بن موسی الرضا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۷
امیر حسین

نظرات  (۲)

التماس دعا.
پاسخ:
محتاجم به دعا
۱۸ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۰۰ مرتضی نظری

گویا امیر جان عازم مشهدی... اگه رفتی به آقا بگو مرتضی هم سلام رسوند... بهش بگو دلم داره واسه حرمش پاره میشه... بهش بگو خواهش میکنم بهش بگو...

پاسخ:
سلام داداش
به یادت بودم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی