سوال قبل مهمانی!
سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۰۳ ب.ظ
خونریزیش شدید بود
من را صدا کرد و گفت
یادت هست داخل صبحگاه بیسکویت می دادید؟
من یکی از آنها را که سهم خودم بود برای دخترم بردم، اشکال ندارد؟
جوابش را که دادم چشمانش را بست، انگار منتظر همین یک جواب بود
من را صدا کرد و گفت
یادت هست داخل صبحگاه بیسکویت می دادید؟
من یکی از آنها را که سهم خودم بود برای دخترم بردم، اشکال ندارد؟
جوابش را که دادم چشمانش را بست، انگار منتظر همین یک جواب بود
۹۱/۰۹/۲۸
چه دل پاکی!
ای کاش همه به اندازه یک بیسکویت به این دنیا بدهکار بودیم