به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

این صفحه را برای من و تو خالی گذاشته اند

تازه این برای این طرف خط است

خدا می داند آن طرف خط چه آش هایی برایمان می پزند


حاسبوا قبل ان تحاسبوا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۱ ، ۰۲:۱۷
امیر حسین
رفتارش با دیگران را که نگاه می کنی
حس می کنی فراموش کرده است
که یک روز خواهد رفت...


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۵:۳۹
امیر حسین

ساده است

این سمت خط عمل می کنی و حسابرسی نمی کنند

آن سمت خط حسابرسی می کنند و عمل نمی کنی!

(رجوع شود به خطبه 42 نهج البلاغه)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۱ ، ۲۱:۵۰
امیر حسین

نگران خواب و استراحت بیش از حدت نباش
فعلا وقت کار است.
زیر خاک آنقدر بخوابی که تمام بدنت بپوسد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۱ ، ۲۱:۰۸
امیر حسین

می ترسم کار از کار بگذرد
و تازه یقین پیدا کنم در یک قدمی مرگ هستم
و چه قدم کوتاهی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۱ ، ۰۰:۰۸
امیر حسین

کاش فدر بدانیم.
از کجا معلوم؟
شاید سال آینده، همچین روزی
زیر خروارها خاک
در حسرت محرم باشیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۰:۱۹
امیر حسین

غروب چهارم دارد از راه می رسد

کم کم غروب محرم هم می آید

اما می ترسم...

می ترسم عمرم هم غروب کند و هنوز حسینی نشده باشم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۱۶:۰۶
امیر حسین

در عجبم از ما انسان ها...

شاهد مرگ دیگران هستیم اما نزدیکی مرگ خودمان را باور نمی کنیم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۸:۱۷
امیر حسین