(روضه)
در شکست و
در و دیوار...
وای!
لب ها
پس از بی جوابی فریاد هل من ناصر ...
تشنه گشتند
پ.ن: هنوز / تشنه ...
خانه ی علی(ع)
دیگر
یاس
ندارد . . .
پی نوشت:
مادر . . . رفت! :((
فضه!
مادرم را دریاب...
مادرم بین در و دیوار است
السلام علیک یا فاطمة الزهرا
. . .
سلام
بر
پال پر پر شده ات ...
آخر
مستجاب شد
دعای مادر...
... " الهم عجل وفاتی سریعا"
احوال مادرم را
از میخ در بپرسید...
پی نوشت:
. . . بپرسید که با پهلوی مادرم چه کرد
بعد خورشید
علی(ع) می ماند و یک چاه...
آه
ای خورشید شب های مدینه
غروب مکن...
تمام رنج ها را تحمل کرد
آخر می دانست
یک روز
می آید
دوای درد پهلویش...
پی نوشت:
أین معز الاولیا و مذل الاعداء؟!
این رسمش نیست
دستان یک مرد را ببندند
و جلوی او
همسرش را...
:((