تا ابد تمام زندگی را برای تو بنویسم؛ چه رستگاری عاشقانه ای!
پی نوشت:
با تمام این حرف ها
دلهره جانم را فرا می گیرد...
وای اگر مرا رها کنی
باشد
حق با تو
تمام حق با تو
اما تو...
خب...
می دانی...
راستش...
فقط...
آخر...
"شیوه ی عاجز کشی
از خسروان
زیبنده نیست"*
گستاخی کلام مرا باز هم ببخش
درمانده بودنم به چنین حال کشانده است
*صائب تبریزی
امشب
باران نمی بارم؛
ای کاش این بار هم آسمان ببارد...
نوشته بود "صاحبان قلم"
به خود گرفتم!
دیدی...؟!
فراموش کردم صاحب تویی...
وقتی به یادم نیاوری همین می شود دیگر...
من
فراموش کارم
،
لطفا
هر از چند گاهی
به
یاد
فراموش کار
بیاور
...
هیچ بودم / هستم...