من همچنان شادم، آه!
و من همچنان خوشم...
بی خطر تر از گوسفندان,
و سر به راه تر از گوساله ها
آه!
من همچنان کمتر و کمتر می شوم
من همچنان بی خیال بی خیال...
و تو نیستی...
این جمعه هم تمام شد
من همچنان شادم، آه!
من همچنان شادم، آه!
و من همچنان خوشم...
بی خطر تر از گوسفندان,
و سر به راه تر از گوساله ها
آه!
من همچنان کمتر و کمتر می شوم
من همچنان بی خیال بی خیال...
و تو نیستی...
این جمعه هم تمام شد
من همچنان شادم، آه!
به دیگران بی احترامی نباشد
مَثَل است دیگر...
خر صاحبش را گم می کند!
و من صاحبم را...
بی نوایان شهرمان همه پُر از نبودن تو اند
و من
پُر تر از همه؛
ببخش...
پی نوشت:
خوشا با تو بودن
دودهای آسمان
حکایت از نبودن ستاره است
آسمان خواستم ولی بدان
آسمان
بدون تو
برای من
به جز سیاهی تمام
رنگ دیگری ندارد همچنان
پی نوشت:
حسرت بزرگ
داشتن، بدون تو...
به جای این همه "سین" ها
شاید کمی بهتر بود اگر
سفره جای یک "میم" بود، میم "مولا"...
(عجل الله تعالی فرجه)
پی نوشت:
الفباء نیز کم می آورد
اینقدر که ما فقط "حرف" می زنیم، بدون صرف هیچ جمله ای...
برای عمر من نوشته اند
سطری از "سکوت"
در بیان اوج یک روایت همیشه آشنا: " من کجا و تو کجایی ای شهید... ؟! "
پی نوشت 1:
پر طاووس عزیز است به کرکس ندهند...
روایات شهدا را که می شنوم می فهمم هنوز خیلی راه است، خیلی...
به خودم نگاه می کنم ناامید می شوم
مگر این که به خدا نگاه کنم که گاهی زیر لب بخوانم" اللهم ارزقنا... "
پی نوشت2:
وقتی روایات برادر شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی، از شهید رو می خوندم ندونستم چی باید بگم...
شب های بارانی
روزهای پاک
آسمان آبی، بدون دود
رنگین کمان جاری
رودهای پر ماهی، پر ز آب...
آه، چه دلتنگ شده ام...
***
آدرس می خواهم،
به من بگویید، حرّاجی کجاست؟!
من دلم روشن است، نگویید که دیگر خبری نیست
شاید همین اطراف جایی است که باز هم آسمان را به حرّاج گذارند
شاید دوباره ببینیم بارانی شدن را، هوای پاک، آسمانی شدن را، رودهای زلال، رنگین کمانی شدن را
آه، چه دلتنگ رمضان شده ام...
بار ها
اشاره های تو به گردنم،
ولی هنوز هم سرم به باد نرفته است... / مرا ببخش
پی نوشت:
"افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم"
شاعر؟!
امشب
همه جا صحبت شماست
و دل پر هیاهوی من
بی قرار کلمات"همه جا"...
***
آقای مهربان
چه خوش قدم گذاشتید بر زمین...
بر من خورده مگیر...
ماه من!
برکه نیز آشفته می شد
اگر تو را نمی دید...
_ عشق آباد:
مثال چشم تو
مثال آسمان!
مثال قلب من
مثال برکه است!
عکس آسمان
درون برکه ام چه دیدنی ست..
بی تو
دلی که نفس های آخرش... ؛
بی تو به سر رسد این عمر دل خوشی...
***
امشب
به رسم عیادت... ؛
یک امشبی دوباره پایبندِ رسوم باش...
***
ای مبدأ شفا
دلم
بی قرار توست...
ای باوفا طبیب
دلم... ؛
(درد دوری است)
***
***
+دریافت کنید " به من رحم کن... بی قرارم... بیا... ؛؛ کجا بغضمو جا بذارم؟ بیا... " (شاعر؟؟)
نماز می خوانم قربةً الی... ألله أعلم!
پی نوشت:
خودمونیش می شه:
نماز می خونم، اما نمی دونم واسه کی می خونم... قربة الی الله؟!
چنین نمازی قربة الی الله؟!
آه!