أین الرجبیون

دوباره

ماه خدا آمده است

أین الرجبیون؟!

پنجمین ستاره

آسمان چه نورانی شده است

می گویند

هفتمین ستاره هم روشن شد...

میلاد امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد

کتاب خاک خورده!

سراغ کتاب خانه اش رفت

و خاک خورده ترین کتاب را برداشت...

... قرآن

پی نوشت:

خودش را مسلمان می دانست...!

یوسف گمگشته

شاید امشب نفسی از طرف ماه آمد

یا که شاید خبری از دل آن چاه آمد

آید آن روز که از جان همه فریاد زنیم:

حافظا! یوسف گمگشته ات از راه آمد...

حماسه سرایی

می خواهم

حتی اگر شده با یک بیت

دست بر حماسه سرایی برم

تا یکی از ابیات این حماسه ها به نامم باشد . . .

. . . حماسه هایی سیاسی و اقتصادی!

پی نوشت:

همه مان باید بیتی از این حماسه ها را بسراییم...

هوای خوب با تو بودن...

چه حال و هوایی می شود...

من،

شما،

ضریح شش گوشه تان . . .

نان!

آتشش از شیطان

گندمش از نفس

چه نان تلخی شود. . .

طبیب ما

به دادمان رس
که تو طبیب دل های پردرد مایی. . .
. . .چه دردی بدتر از بی دردی؟!

آب هم از آب تکان نخورد

ببین

باز هم تو نیامدی

اما

آب هم از آب تکان نخورد با نیامدنت

برای خیلی از ما...

پی نوشت:

نه کوششی نه وفایی...

نیامدی

دوباره غروب جمعه. . . / دوباره تو. . .
آمد و نیامدی

تو بهتر دانی

چه بگویم، که تو بهتر دانی

حال زار من را...

جمعه نویسه - قرار ما...

قرارمان نبود

که بی "او"

قرار داشته باشیم . . .

. . . قرارمان بود؟!

هوای حرم

در آن شب جمعه

هوا هوای حرم بود

همه هوای دلم

در این شب جمعه

هوای تو دارد

این دل مسکینم

پی نوشت:

آقا... دلم تنگ است، تنگ...

دلم برای هوای حرمتان تنگ شده است

برای لحظه ای زیر قبه تان گریستن

آه...

السلام علیک یا اباعبدالله

اردیبهشت با تو...

هوای اردیبهشت

جان می دهد

برای "لحظه" ای با "تو"...

پی نوشت:

هوای بهاری

بدون "تو"

کامل نمی شود...

(@بهار اگر تو نباشی شبیه پاییز است-عشق آباد)

همه دنیا همه دنیا همه دنیای جهان است...

زندگی کافی نیست

بندگیمان باید

بندگی از سر شوق

بندگی از همه اعماق وجود

بندگی از سر احساس و تفکر باید

بندگی یعنی عشق

بندگی عشق به معشوق و به معبود و به ممدوح تمام هستی‌ست

بندگی عشق به هستی و تمام دنیاست

بندگی زندگی دنیاییست

و مگر چیست به جز "او" دنیا؟!

پی نوشت:

همه دنیا همه دنیا همه دنیای جهان و همه دنیای تمامِ خلق است...

زنده باد بهار، اما نه بهار تو...

از کلامت که بهاری نیست دانستم
که بهارت
همه در شعر و رجز خوانی تو
و همه
از نَفَسِ باد خزان می آید

بندگی

زندگی کافی نیست،

بندگی باید کرد

می شود، اما به چه قیمت؟

"او"می گوید:

هم انرژی هسته ای و هم روابط خوب با دیگر کشور ها

و می گوید می توانیم فناوری هسته ای داشته باشیم، بدون تحریم...

می گویم:

می بینم و نمی بینمت

یابن الزهرا

هر جا که می نگرم

تو را

می بینم و نمی بینم...

کار که برای او باشد پشیمانی ندارد!

1)

از کارش پشیمان بود

انگار فراموش کرده بود

که از همان ابتدا کارش برای خدا بوده است!

2)

می گفت:

" دیگران که وظیفه شان را انجام ندادند،

چرا من باز کارم را تکرار کنم؟! "

3)

اصلح که باشد

باید برایش تلاش کنیم

چه تفاوت دارد که اصلح های گذشته چه کرده اند؟!

پی نوشت:

سخنی از امام خمینی در ادامه مطلب - حتما بخوانید

در نبود یوسف

در نبود یوسف

زلیخا

خطرناک تر شده است...

میراث مادر

حرف هایی که باد آورده باشد

نمی توانند

میراث مادرم را

بر باد دهند...

پی نوشت:

خواهرم

چه خون ها برای چادرت داده شد
و چه خون دل ها که خورده شد...

کوچه بارانی

دلم

چشمانی بارانی می خواهد

با ابرهایی از جنس تو...

پاسخشان را بده...

به تمسخر می گویند : أین المهدی

یک روز

از کنار کعبه

با فریاد أنا المهدی

پاسختان را خواهد داد...

بی کسی

خواستم از بی کسی ها گله کنم

اما می دانم

تو از دیگران بهتر می فهمی

که بی کسی چه سخت است. . . 

پی نوشت:

غریب تر از تو در عالم نیافته ام...

هجر تو با دلم چه ها که نکرد...

بستان بـاعث غـم را            مـن ز هـجـر تــو شـکستـم

بـنــمـا بـال و پــرم را            که رسـد بر تـــو دو دستـم

پاییز بی تو بودن

حالا که تو نیستی

حس می کنم

حتی بهار هم

بوی پاییز می دهد . . .

. . . العجل

پرچم سرخ

کربلا،

پرچمی سرخ روی گنبد . . .

آه!

کی شود که جایش را به پرچمی سبز دهد . . . ؟!

وظیفه ها

دیگران که وظیفه شان را انجام ندهند

چیزی از وظیفه ما کم نمی شود!

پس باز هم پشت رهبرمان می مانیم

پی نوشت:

برای دفاع هامان از کسی که اصلح می دانستیم او را ضربه ها خوردیم، اما دلیل نمی شود دیگر وظیفه ای نداشته باشیم...

عهد شکنی

عهد شکنی های ما

که کرم تو را از بین نمی برد

می برد؟!