به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...
سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۰۹ ب.ظ

راه درددل

بغض با گلویش شروع به نبرد کرد
تازه راه درددلش باز شده بود
از دردهای اسیری با پدر می گفت...


نوشته شده توسط امیر حسین
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

به طعم گندم

با تمام تلخی همیشگی؛ گندم پدر هنوز روی خوشه است، روی خوشه هاست...

بسم الله الرحمن الرحیم
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...

می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر هایم
همه ناتمامند
آخر
در انتظارند تا "تو" تمامشان کنی
ای پایان خوش تمام آرزو ها . . .

آخرین نظرات

راه درددل

سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۰۹ ب.ظ
بغض با گلویش شروع به نبرد کرد
تازه راه درددلش باز شده بود
از دردهای اسیری با پدر می گفت...

نظرات  (۲)

۲۸ آذر ۹۱ ، ۲۳:۱۸ طراح بی طرح
یا رقیه سلام الله علیها
۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۱:۰۶ خاک باران خورده
ممنون از حضورتون و پیامتون!
سلام بر حضرت رقیه 
پاسخ:
علیکم السلام
خواهش می کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی